ازدواج
زنان خواستگاری
همسرداری
در ادامه مطلب .......................................................
---------------------------------------------------
زنان سه دسته اند:
زن بسیار بچه آور، با محبت،
که شوهر را بر دین و دنیایش کمک است.
....................................................................................
در رابطه با علت شیوع بیماریهاى ارثى در نوزادان حاصله از ازدواجهاى قرابتى،
مى توان گفت: امکان این که اعقاب یک شخصى که ژن معیوب دارد،
داراى این ژن باشند، بیشتر است. مثلًا شخصى که یک ژن معیوب از پدر بزرگ پدرى خود
به ارث برده و با فرزند عمو یا عمّه خود ازدواج مىکند،
به احتمال یک هشتم، فرزندش ناقل همان ژن مى شود
و در نتیجه امکان ابتلاى فرزندانش زیاد است.
اسلام در بعضى موارد، ازدواج قرابتى و فامیلى را نهى و در جاى دیگر آن را
تجویز مىکند و حتّى امتیازاتى نیز بدان مىدهد. در کتاب بسیارى
از فقها و از جمله مسالک شهید ثانى، باب نکاح،
این دو حدیث از نبى گرامى نقل شده است:
آنکه براى خدا و رعایت صله رحم با خویشاوند ازدواج نماید،
پررودگارش او را به تاج پادشاهى مفتخر مىگرداند.[1]
آمیزش قرابتى نکنید با خویشاوند نزدیکتر که فرزند ایجاد شده یا معیوب است یا نحیف.[2]
از جمع این دو حدیث، چنین بر مىآید که نبى گرامى
ازدواج فامیلى
را به شرط رعایت مقرّرات موجود در
سیستم اسلامى
و به شرط آنکه بیمارى ارثى در فامیل نباشد،
بسیار پسندیده و نیک و ثمربخش مى دانند و در غیر این صورت از آن نهى مىکنند.
-------------------------------------------------------------------------
- پیامبر اکرم (ص):" قال اللهم انى اعوذ بک من جهد البلهاء قالوا: ما جهد البلهاء یا رسول اللّه؟ قال: قله المال و کثره العیال"
فرمود: خداوندا پناه مىبرم به تو از کوشش ابلهان. پرسیدند یا رسول اللّه، کوشش ابلهان چیست؟ فرمود کمى ثروت و زیادى اعضاى خانواده (5).
2- پیامبر اکرم (ص):" قله العیال احد الیسارین و کثره العیال احد الفقرین"
کمى فرزند یکى از دو راه سعادت است و بیشى فرزند یکى از دو راه فقر و تیرهروزى (3).
3- حضرت على (ع):" الفقر، هو الموت الاکبر و قله العیال احد الیسارین. التقدیر
نصف العیش ما عال امر و اقتصد."
فقر و ندارى مرگ بزرگى است و کمى اعضاى خانواده یکى از دو راه خوشبختى،
تنظیم خانواده نیمى از رفاه است. مردى که میانهروى کند بر او فشار وارد نمىشود.
4- امام صادق (ع):" قله العیال احد الیسارین"
کمى فرزند یکى از دو راه خوشبختى است (3).
نتیجه گیرى:
با توجه به اینکه در میان آیات و احادیث اسلام، هم شواهدى مبنى بر موافقت اسلام
با تشویق موالید وجود دارد و هم دلیلى دال بر موافقت اسلام با تحدید موالید
دیده مىشود و همچنین با در نظر گرفتن این نکته که اسلام در بسیارى از موارد
روش میانهروى را اتخاذ مىکند (کونوا امة وسطا). از روى شواهد و قراین
دیگر مىتوان استنباط
مجموعه مقالات قرآن و طب، ج3بخشاول، ص: 189
نهایى از نگرش اسلام را اینچنینى برآورد کرد که اسلام با نظریه" جمعیت متناسب"
و یا" حد مطلوب جمعیت" موافق است. (6)
زنان سه دسته اند:
زن بسیار بچه آور، با محبت،
که شوهر را بر دین و دنیایش کمک است.
و زنى که عقیم است، نه زیبایى دارد و نه خوشخویى،
و نه شوهر را به کارى نیک کمک
مى باشد،
و سوم زن زیاد غرولند کن، پرسه زن و بیرون رو، عیب جو،
زیاد را کم شمرد و کم را نپذیرد.
ترجمه مکارم الاخلاق، ج1، ص: 380
امیر مؤمنان (ع) فرمود: زن بزرگ چشم، گندم گون، بزرگ کپل، چهارشانه بگیر و اگر چنین زنى را نخواستى صداقش و مهرش با من.
از امالى صدوق از امام (ع): عقل زنان در زیبائى آنهاست، و زیبائى مردان در بسیارى عقل آنها، پیغمبر وقتى مىخواست زن بگیرد، یکى را میفرستاد او را ببیند و مىفرمود: گردنش را بو کن که اگر آن خوشبو باشد بویش خوب و طیب است،
از زین العابدین (ع): پنج چیز است که هر کس یکى از آنها را فاقد باشد زندگیش همواره ناقص و عقلش زائل، و دلش گرفتار خواهد بود: اول سلامتى تن، دوم و سوم وسعت روزى و خانه، چهارم انیس موافق یعنى فرزند و همسر صالح، پنجم:
یعنى آنکه شامل همه این خصلتهاست، آسایش.
و نیز فرمود: هر که خواهد زن بگیرد، از موى او نیز بپرسد همان طور که از زیبائیش مىپرسد، که موى یکى از دو قسمت زیبائى است.
ترجمه مکارم الاخلاق، ج1، ص: 381
و فرمود: بهترین زنان آنست که: خوشبو، و طباخ (خوش غذا) خوبى باشد، اگر خرج کند در راه صحیح و خوب خرج کند، و اگر امساک نماید بروش صحیح باشد.
و این گونه زنان از عمال الهى هستند و عمال خدا پشیمانى، و نکبت نخواهند داشت.
از امام صادق (ع): بهترین زنان آنست که اگر خشمگین شود بشوهر گوید دست من در دست تست (یعنى اختیار من با تست) به بستر خواب نخواهم رفت تا از من راضى شوى.
پیغمبر (ص) فرمود: مىخواهید بهترین زنان را معرفى کنم؟ گفتند آرى یا رسول اللَّه. فرمود: بهترین زنان آنست که بچه زیاد مىآورد و با عاطفه و محبت و عفیف و پوشیده باشد، در خانوادهاش عزیز و محترم، و براى شوهر متواضع و فروتن باشد. با شوهر شوخ و مزاحگر و نسبت به دیگران (از مردان) مستور و خوددار باشد.
به سخن شوهر گوش فرا دهد، و فرمانبردارى نماید، در خلوت خود را براى او بیاراید و چون مردان ترک زینت ننماید.
و فرمود: هیچ مردى بعد از اسلام نفعى بالاتر از همسر مسلمان عایدش نشد که چون به او بنگرد مسرور گردد، و چون به او فرمانى دهد اطاعت نماید، و در نبود شوهر مال او و ناموس خود را حفظ نماید.
ترجمه مکارم الاخلاق، ج1، ص: 382
مردى بمحضر پیغمبر (ص) آمد و گفت: یا رسول اللَّه! همسرى دارم که چون بخانه میروم به پیشبازم مىآید و وقتى بیرون میروم بدرقهام مىنماید، و اگر مرا غصهدار بیند؛ مىگوید: غم مخور، که اگر غم روزى مىخورى؛ خداوند آن را بعهده گرفته. و اگر براى آخرت غم دارى و فکر میکنى خداوند بر فکر و غم تو بیفزاید، پیغمبر (ص)، فرمود: او را بشارت بهشت ده، و به وى بگو که تو یکى از عاملان خداوندى و در هر روز پاداش 70 شهید براى تو خواهد بود.
و در حدیثى است که فرمود: خداوند عمالى دارد که این زن یکى از آنهاست، و نصف اجر شهیدى را دارد.
از امام صادق (ع): خیرات الحسان (در سوره الرحمن) از زنان دنیا هستند، که از حور العین زیباترند.
و از آن حضرت: شجاعت در خراسانیها، و قدرت جنسى در مردم بربر و سخاوت و حسد در عرب است، پس براى نطفههاى خود (همسر مورد نظر) انتخاب کنید.
و از آن حضرت: حیاء ده جزء است: نه جزء آن در زنان است و یک جزء در
ترجمه مکارم الاخلاق، ج1، ص: 383
مردان. زن چون حیض بیند یک جزء آن را از دست میدهد، و چون شوهر کند جزء دیگرش برود و چون بکارتش ازاله شود جزء دیگرى از حیائش برود، و پنج جزء آن بماند، و اگر به گناه (زنا) آلوده گردد و بفساد گراید همه حیاء او زائل شود، ولى اگر عفت خود را نگهدارد، پنج جزء آن باقى بماند.
از امیر المؤمنین (ع): هر که جماع (خوب) خواهد؛ زن کوتاه قد و چهار شانه، گندمگون بگیرد، و اگر لذت نبرد مهرش بعهده من است.
از جابر، پیغمبر (ص) فرمود: اگر زن پنج نماز خود بگزارد و روزه رمضان را بگیرد، و دامن از زنا نگهدارد، و شوهرش را اطاعت نماید، از هر درى که بخواهد به بهشت در آید.
و نیز فرمود: هر زنى که شوهرش را بر حج و جهاد و طلب علم یارى کند، خداوند به او پاداش زن ایوب دهد.
از امام صادق (ع): پیغمبر (ص) فرمود: بهترین زنان امتم زیباترین و کممهرترین آنهاست.
ترجمه مکارم الاخلاق، ج1، ص: 384
اخلاق زشت زنان
از امام صادق (ع): بیشتر دشمنان مردم مؤمن همسر بد است.
و پیغمبر (ص) بزنان فرمود: من سست ایمان و کم عقلى ندیدم که بیش از شما عقل مردان را ببرد.
و نیز فرمود: زنان عورت (ناموس) و گمراهند، عورت (ناموس) را با خانه و گمراهى را با سکوت بپوشید.
و فرمود: اگر زن نبود خدا بحقیقت پرستش میشد.
از امیر مؤمنان (ع): در آخر الزمان و نزدیک قیامت که بدترین زمانهاست زنانى پیدا شوند، خیابان گرد، عریان، از دین بیگانه، دنبال فتنهها و هوسباز و پیرو شهوتها و شتابان به لذتها، حلال داننده گناهان و به دوزخ ابدى گرفتار.
از کتاب ریاض: پیغمبر (ص) فرمود: زن زشتى که بچه آرد بهتر است از زن زیباى نازا.
ترجمه مکارم الاخلاق، ج1، ص: 385
و نیز فرمود: زیبارویان نازا را رها کنید و زنى که بچه آرد بگیرید (گر چه) سیاه باشد. که من به زیادى شما امت حتى به سقطشدهها مىبالم.
و فرمود: هر زنى که شوهر را در نفقه به آنچه قدرت ندارد وادارد، خداوند هیچ عمل او را نپذیرد، مگر آنکه توبه کند، و از این روش بازگردد، و از شوهر بقدر قدرت او بخواهد.
و فرمود: اگر زنى همه زر و سیم زمین را بخانه شوهر برد، و روزى بر او منت نهد که: تو کى هستى؟! مالها و اثاث خانه از من است، اعمال خیرش نابود شود، مگر آنکه توبه کند و از شوهر عذر بخواهد.
از سلمان فارسى (رضی الله عنه): پیغمبر (ص) فرمود: زنى که از روى منت گذاشتن به شوهرش بگوید: تو از مال من مىخورى، اگر همه مالش را در راه خدا صدقه دهد از او پذیرفته نگردد تا وقتى که شوهرش از او راضى گردد.
و از امیر مؤمنان: از نبى اکرم (ص) شنیدم که: هر زنى که از شوهر بستم فاصله
ترجمه مکارم الاخلاق، ج1، ص: 386
گیرد در قیامت با فرعون و هامان و قارون در پستترین طبقات دوزخ جاى گیرد، مگر آنکه توبه نماید.
پیغمبر (ص): به زنانى گذشت، ایستاد و فرمود: من ناقص دین و ناقص عقلى ندیدم که بیش از شما عقل مردان را بدزدد، و من دیدم که اکثر دوزخیان در قیامت شمایید، پس تا مىتوانید بخدا تقرب جویید. زنى گفت یا رسول اللَّه نقصان دین و عقل ما چیست؟ گفت: اما نقصان دینتان از حیض است که مدتى از نماز و روزه محرومید و اما نقصان عقل شما در آنست که شهادت شما نصف شهادت یک مرد است.
و نیز فرمود: مىخواهید بدترین زنان را معرفى کنم؟ گفتند: آرى. فرمود:
آن کس که در خانوادهاش ذلیل و نسبت بشوهر عزیز (در دانه)؛ نازا، کینهتوز، ناپرهیزکار از بدى، در غیبت شوهر خودنما و خود آرا و عریان خوددار از او، نه سخن او را بشنود و نه فرمانش را ببرد، وقتى شوهر با او خلوت کند، چون شتر چموشى سرکشى نماید، نه عذرى از وى پذیرد و نه از لغزش او درگذرد.
پیغمبر (ص) سخنرانى فرمود که: مردم از گلها و سبزههاى مزبلهها بپرهیزید،
ترجمه مکارم الاخلاق، ج1، ص: 387
پرسیدند مراد چیست؟ فرمود: زن خوشگل در خانواده بد.
و فرمود: بدانید که زن سیاه زائو بهتر است از زیباروى نازا.
از امام ششم (ع): اگر مرد زن را براى زیبائى و یا ثروتش بگیرد، از این هر دو محروم ماند و اگر براى دین و تقوایش بگیرد، خداوند مال و جمال نیز نصیبش گرداند.
از حسین بن بشار: به حضرت موسى بن جعفر نوشتم که من قوم و خویشى دارم از من (دخترم را) خواستگارى کرده ولى در او بدخویى است، فرمود: اگر بد اخلاق است با او ازدواج نکنید.
از حضرت صادق (ع): مردى به امیر مؤمنان (ع) از همسرش شکایت کرد، حضرت به سخنرانى ایستاد و فرمود: اى مردم بهیچ حال از زنان اطاعت نکنید، و آنها را بر مالى امین مگردانید، و تدبیر امر خود را بآنها وامگذارید، که اگر بحال خود واگذار شوند، به مهلکهها در آیند، که من آنها را در مقام خواستم چیزى بىورع، و بهنگام شهوت ناشکیبا یافتم. اگر چه پیر شوند دست از کبر برندارند، و هر چند عاجز شوند
ترجمه مکارم الاخلاق، ج1، ص: 388
خود خواهى را از دست ندهند، اگر مختصرى از خواستههاشان را ندهى احسان بسیار را سپاس نگویند، خوبى را فراموش کنند، و بدى را نگهبانى نمایند، با بهتان ساقط گردانند، و بگردنکشى ادامه دهند و پذیراى شیطان باشند، بهر حال با آنها مدارا کنید، و بزبان خوش با آنها سخن گویید، شاید بنیک کردارى گرایند.
فصل سوم (در کفو و همسر و نکتههایى از نکاح)
از حسین بن بشار: به حضرت باقر نوشتم که مردى از من خواستگارى کرده (یعنى دخترى را از خانوادهام) حضرت جواب نوشت: اگر خواستگارىکننده از دین و امانتش راضى هستید هر که باشد با او ازدواج کنید، (یعنى اگر دیندار نباشد باو زن ندهید و گر نه فتنه و فسادى بزرگ در زمین خواهد بود (یعنى غیر دین و درستى را در نظر داشتن).
ترجمه مکارم الاخلاق، ج1، ص: 389
پیغمبر (ص) فرمود: من بشرى چون شما هستم (در امور زندگى) و (بمیل خود) با شماها ازدواج میکنم مگر فاطمه (ع) که تزویج او باشاره الهى و آسمانى است، و پیغمبر (ص) به فرزندان على (ع) و جعفر نگاه کرد و فرمود: دختران ما از آن پسران ما و پسران ما مال دختران ما هستند (یعنى بین آنها ازدواج واقع مىشود).
از امام ششم (ع): مؤمنون کفو و همسر یک دیگرند، و همسر کفو و همشأن آن است که با عفت باشد.
از حلبى از آن حضرت (ع): با مرد و زنى که آشکارا زنا میدهد ازدواج نکنید مگر آنکه بدانید توبه کردهاند.
از زراره: از امام صادق (ع)، در باره گفته خداوند: «مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نکند و زن زناکار را نیز جز مرد مشرک و زناکار نگیرد» سؤال کردم؟
امام (ع) فرمود: مردان و زنان مشهور به زنا هستند، و مردم امروز بهمان منزلت مىباشند. هر که بر او حد زنا جارى شود یا بزنا مشهور گردد، نباید کسى با او ازدواج کند تا توبهاش مسلم شود.
مردى براى مشورت ازدواج دخترش خدمت حضرت امام حسن (ع) آمد، امام فرمود او را بمردى پاکدامن ده که اگر دوستش داشته باشد گرامیش میدارد و اگر
ترجمه مکارم الاخلاق، ج1، ص: 390
دوستش نداشته باشد باو ستم نکند.
پیغمبر (ص): هر کس دخترش را به فاسقى دهد قطع رحم کرده است.
و فرمود: هر که شراب بنوشد اگر خواستگارى کرد شایسته ازدواج نیست.
على بن اسباط در باره دخترانش به امام باقر (ع) نامه نوشت که هیچ کس مثل (هم شأن) من پیدا نمیشود که به او دختر دهم: حضرت جواب نوشت: مقصود تو را راجع بدخترانت دانستم، خدایت رحمت کند این چنین میاندیش و انتظار مبر، که پیغمبر (ص) فرمود: اگر خواستگارى آمد که اخلاقش مورد رضایت است با او ازدواج کنید «و اگر نکنید فتنه و فسادى در زمین شده است»- (سوره انفال/ 74).
روایت است که حضرت از ابى بصیر پرسید: یکى از شما میخواهد ازدواج نماید چه میکند؟ گفت نمیدانم. امام فرمود چون به این کار تصمیم گرفت دو رکعت نماز گزارد و خدا را حمد کند و بگوید: «خداوندا من قصد ازدواج دارم، زیباترین و خوشخوترین و عفیف ترین زنان را نصیب من کن که مال من و ناموس خود را بهتر حفظ کند و رزق و برکت او از همه وسیعتر باشد، و از او فرزندى پاک که در حیات
ترجمه مکارم الاخلاق، ج1، ص: 391
و مرگ من یادگارى صالح باشند بمن عنایت کن».
ابو طالب هنگام ازدواج پیغمبر اکرم (ص) با خدیجه چنین خطبه خواند:
- در حالى که دستها را بدو طرف در گرفته بود و بزرگان قریش حضور داشتند:- «سپاس خدایى را که ما را از نسل ابراهیم و ذریه اسماعیل قرار داد، و بر ایمان خانهاى محجوب و حرمى امن (یعنى مکه و کعبه) قرار داد، و مرا در شهر و دیار خود حاکم بر مردم ساخت. بعد، پسر برادرم محمد بن عبد اللَّه با هیچ مردى سنجیده نشود جز آنکه بر او رجحان یابد و هیچ کس را باوى قیاس نتوان کرد، گر چه ثروت او ناچیز است که ثروت روزى انسان است که مىآید و مانند سایه دیر یا زود رونده است، وى بخدا مایل است و خدیجه به وى علاقهمند و مهر آنچه بگوید نقد یا بذمه از مال من خواهد بود و محمد مقامى بس بزرگ و شأنى بسیار والا و زبانى شفاعتجو و گویا دارد، پس خدیجه را به ازدواج وى در آورد و فردا بخانهاش فرستاد.
و چون حضرت جواد با دختر مأمون ازدواج کرد براى خود چنین خطبه خواند: «سپاس خداوندى که نعمتهایش را از رحمت و لطف بر ما کامل کند و با منت و
ترجمه مکارم الاخلاق، ج1، ص: 392
احسان ما را به تشکر آنها رهبرى مىنماید و درود بر محمد (ص) برترین آفریدهها که همه فضایل پیامبران پیشین در او جمع بود و میراث خود را براى آن کسى که او را بخلافت برگزید و مخصوص گردانید (على، ع) قرار داد. و این امیر المؤمنین دخترش را به آنچه که براى زنان مسلمان بگردن مردان ثابت کرده من تزویج فرمود یعنى (بخوبى نگهداشتن یا به نیکى رها ساختن» و مهر او را به اندازه آن مهرى که رسول خدا (ص) بزنانش داد یعنى پانصد درم بدل نمودم، و یک صد هزار درهم از مال خود به وى بخشیدم، یا امیر المؤمنین تزویج کردید؟ مأمون گفت: آرى، قبول کردم و راضیم.
و مستحب است در موقع عقد نکاح خطبه حضرت رضا (ع) که داراى معناى جامعى است براى تبرک خوانده شود و خطبه اینست: «سپاس خدایى را که خویشتن را در کتابش حمد نموده، و قرآنش را بحمد خود آغاز کرده، و حمد و سپاس خویش را اولین جایگاه نعمت و آخرین پاداش اهل طاعت قرار داد، و درود خداوندى بر محمد بهترین انسانها و بر آل او پیشوایان رحمت و معدنهاى حکمت، و سپاس خداوندى
ترجمه مکارم الاخلاق، ج1، ص: 393
را که در خبر راستین و کتاب گویایش آورده که شایستهترین اسباب براى صله کردن و زیبندهترین امور در جلو افتادن سببى است که نسب را پدید آرد و فرمود: «براى جوانان و دختران و پسران صالح خود ازدواج کنید که اگر فقیر باشند خداوند بفضل خود بىنیازشان گرداند که خداوند وسعت بخش و دانا[1] است».
اگر در ازدواج آیه محکم قرآنى و سنت جارى نبوى هم نبود بواسطه آنکه خداوند در آن خوبى به نزدیکان و الفت و خویشى با دوران را قرار داده حتما خردمند بدان تمایل نشان میداد و آدم سعادتمند بسویش شتاب مىکرد. و نزدیکترین مردم بخدا کسى است که فرمان او برد و امرش را اجرا سازد و به پاداش او دل بندد، و از خدا خواهانیم که براى ما و شما بهترین کارها را پیش آرد، سپس آقاى فلان که مروت و خردمندى و فضیلت و پاکى نیتش را مىدانید؛ دوست دارد که با شما شریک زندگى شود و دخترتان خانم فلان را بازدواج در آورد و باین مقدار ... مهر بپردازد، پا در میانى واسطه را بپذیرد و به روشى آسان نه مشکل به خواستگار پاسخ مثبت دهید، این سخن منست، و براى خود و شما استغفار مىنمایم.
[1] ( 1)- سوره نور- 32.
------------------------------------------------------------------------------
ازدواج براى بقاى نسل است. امّا چگونه نسلى؟
نسلى متعالى و سالم یا نسلى بیمار و ...؟
به همان اندازه که ازدواج کردن، مهم و شایسته است،
دقّت در انتخاب همسر و آگاهى از خصوصیّات جسمى و روانى وى نیز،
براى داشتن کانونى گرم و فرزندانى سالم و صالح، حائز اهمیّت است
که در آیات و روایات متعددى به این مسأله، با تأکید، اشاره شده است.
شاید به نظر عدّهاى، عجیب بیایید که اسلام در مسأله ازدواج به خصوصیّات جسمى نیز توجّه داشته باشد. درست است که توجّه به سلامت روانى و اخلاقى طرفین، در درجه اوّل اهمیّت قرار دارد، امّا توجّه به سلامت جسمى طرفین نیز براى داشتن نسلى سالم، ضرورى مىباشد.
یکى از مسائل مهمّى که امروزه نیز بسیار مطرح مىگردد، توجّه و دقّت بیشتر در ازدواج با خویشاوند مىباشد. آنچه مسلم است از آمار آنکه نسل معیوب بیشتر حاصل ازدواجهاى قرابتى مىباشد که جاى ایراد و شکّى براى مقاومت متعصبین، جهت دفاع، باقى نگذاشته است. وقتى کودک معیوبى را در برابر پزشک قرار مىدهند، اوّلین سؤال خطاب به مادر این است: آیا با شوهرتان فامیل هستید؟
______________________________
(1)- بهداشت، ص 172.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى، ج7، ص: 201
آرى، دختر خاله، پسر خاله.
باز به شخص دیگرى که با فرزند بیمارش مراجعه مىکند، مىگوید: این بیمارى که فرزندتان را مبتلا ساخته، ارثى است. آیا با همسرتان فامیل هستید؟
-/ آرى پسر دایى، دختر عمّه و ...
در رابطه با علت شیوع بیماریهاى ارثى در نوزادان حاصله از ازدواجهاى قرابتى، مىتوان گفت: امکان این که اعقاب یک شخصى که ژن معیوب دارد، داراى این ژن باشند، بیشتر است. مثلًا شخصى که یک ژن معیوب از پدر بزرگ پدرى خود به ارث برده و با فرزند عمو یا عمّه خود ازدواج مىکند، به احتمال یک هشتم، فرزندش ناقل همان ژن مىشود و در نتیجه امکان ابتلاى فرزندانش زیاد است.
اسلام در بعضى موارد، ازدواج قرابتى و فامیلى را نهى و در جاى دیگر آن را تجویز مىکند و حتّى امتیازاتى نیز بدان مىدهد. در کتاب بسیارى از فقها و از جمله مسالک شهید ثانى، باب نکاح، این دو حدیث از نبى گرامى نقل شده است:
آنکه براى خدا و رعایت صله رحم با خویشاوند ازدواج نماید، پررودگارش او را به تاج پادشاهى مفتخر مىگرداند.[1]
آمیزش قرابتى نکنید با خویشاوند نزدیکتر که فرزند ایجاد شده یا معیوب است یا نحیف.[2]
از جمع این دو حدیث، چنین بر مىآید که نبى گرامى ازدواج فامیلى را به شرط رعایت مقرّرات موجود در سیستم اسلامى و به شرط آنکه بیمارى ارثى در فامیل نباشد،
______________________________
(1)- من تزوج لله و
لصلة الرحم توجّه اللّه بتاج الملک و نیز توجّه اللّه بتاج الکرامة و توحه اللّه
بتیجان الجنة روایت شده است.
(2)- لا تنکحوا القرابة القریبة، فإنّ الولد یخرج ضاویاً أو نحیفاً.
در این جا لازم است به معانى مختلف ضاوى نیز اشاره شود:
نازک استخوان و ناقص الخلقه، بسیار ضعیف و وامانده از زندگى، غول حارض یا کوتوله فاسد و معیوب و بدرد نخور، که حارض خود به معناى شخصى است که داراى معایب و نقایص جسمى یا روحى است.
ضاوى بیمارى است که مرضش به ارث رسیده و منتقل شده. یعنى بیمارى از قبل جا گرفته و ضمیمه شده و این همان است که در بیماریهاى ارثى و فامیلى مىبینیم.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى، ج7، ص: 202
بسیار پسندیده و نیک و ثمربخش مىدانند و در غیر این صورت از آن نهى مىکنند.
پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله در حدیث اوّل که نامى از تولید مثل و فرزند نیست، و ازدواج براى رعایت صلهرحم صورت مىگیرد، کلمه تزویج را مىآورند. زیرا ازدواج بدون نکاح و ایجاد نسل، حتّى اگر با خویشاوند حامل ژنهاى معیوب هم صورت گیرد جامعه را آلوده نخواهد ساخت. بیان این نکته ضرورى است که نکاح، مرحله فیزیولوژى ازدواج است.
چه بسا دو کودک را به ازدواج اسلامى یکدیگر در آورند که نکاح براى هریک غیر ممکن است. پس ازدواج پیوندى است که اگر با خویشاوند ناسالمى هم بود و نسلى نیاورد، اشکالى نخواهد داشت لذا معلوم مىشود که تمام توجّه پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله به بهبود نسل بوده و نه ایجاد هر نسلى.
شگفت این که پیامبر کلمه «القرابة القریبة» را که درجه نزدیکتر خویشاوندى است، مىآورد و مىرساند که هر چه پیوند خویشاوندى نزدیکتر باشد، امکان پیدایش معیوب و نحیف در نسل بیشتر است.
اکنون این سؤال به ذهن مىآید که با وجود این همه اطّلاعات علمى و ژنتیکى چرا اسلام، مسلمین را به طورکلّى، از ازدواجهاى قرابتى و فامیلى نهى نکرده؟ و آیا با سرنوشت آنان بازى نکرده است؟! باید گفت: همان گونه که دو صفت یا دو ژن معیوب و پنهان طرفین که به هم رسیدهاند، تقویت شده و ظاهر مىشوند، صفات و ژنهاى بهتر و عالىتر پدر و مادر نیز سبب تقویت یکدیگر و در نتیجه ظهور صفات عالىتر و سلامتى و ذکاوت بیشتر در فرزندان مىگردند، و همان گونه که رقم فرزندان معیوب و کند ذهن حاصله از ازدواجهاى فامیلى نسبت به ازدواجهاى غیر فامیلى به مراتب بیشتر است، رقم نوابغ و تیزهوشان نیز نزد این گونه خانوادهها بیشتر مىباشد. پس حتّى اگر یک صدم ازدواجهاى قرابتى، ژنهاى سالم و ارزنده را به هم رسانده و یک نابغه بوجود مىآورد، آیا عاقلانه بود که اسلام دستور منع ازدواجهاى فامیلى را بدهد؟ و در نتیجه یک نابغه و ده معیوب به وجود نیاید؟ و بوجود آمدن نوابغ را نیز کاهش دهد؟
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى، ج7، ص: 203
«منحنى گوس» دانشمند معروف، ثابت مىکند که به طور متوسط سه درصد مردم نبوغ داشته و سه در صد عقب افتادهاند و بقیّه عادى و معمولى مىباشند. اگر ازدواجهاى فامیلى ممنوع گردد، درست است که سه در صد عقب افتادگان (به فرض ارثى بودن) کاهش مىیابد، امّا به موازات آن سه درصد نوابغ نیز کمتر مىگردد.
باید گفت که هیچ عاقلى حاضر نیست نبوغ اجتماعش را فداى حتّى معمولى شدن عدّه نسبتاً زیادى نماید.
از این رو با پیشرفت هر چه بیشتر علوم و شناخت بیماریها که از راه ژنها منتقل مىشود، پیروان اسلام مىتوانند پیوندهاى قرابتى، (البته قرابت دور) نیز داشته باشند.
با وجود این، اگر شخصى بداند ازدواج فامیلیش سبب ایجاد فرزندى ناقص یا معیوب مىگردد، و در فامیل خود، اشخاصى چند را دیده که ازدواج خویشاوندى کرده و در نتیجه فرزند غیر سالم تحویل اجتماع دادهاند، ازدواج قرابتى وى نوعى ستمگرى است.[3]
لازم است در این جا به نحوه ازدواج حضرت على علیه السلام اشاره شود. نخستین ازدواج آن حضرت، با دخترى از خویشاوند خود، امّا مبرّا از عیوب ظاهر و آلودگیهاى باطن صورت گرفت که سلامتى از مسلّمات جدا نشدنى او بود و فرزندانى چون امام حسین علیه السلام و حضرت زینب علیها السلام را تحویل جامعه مسلمین داد. از طرفى، ژنهاى به ارث رسیده از ذرّیه نبى اکرم صلى الله علیه و آله از طریق این ازدواج مقدس، براى همیشه در جلوهگرى است. چنانکه اغلب روحانیّون بزرگ از ساداتند و مراجع و فقهاى بزرگ چون امام خمینى رحمه الله، از صفات به ارث رسیده اجدادشان بهرهمند بودند.
در دومین ازدواجش نیز که با بیگانه بود، از برادر خود عقیل مىخواهد تا دخترى سالم و تندرست از قبیلهاى که به سلامتى و شجاعت مشهورند (بنى کلاب) براى او برگزیند و خواستگارى نماید.
ملاحظه مىفرمایید که تا چه اندازه پیشوایان معصوم ما به مسائل ظریف علمى و
______________________________
(1)- اوّلین دانشگاه و
آخرین پیامبر، ج 21، ص 181 و 186.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى، ج7، ص: 204
طبّى توجّه داشتهاند.
حتّى در حدیثى از نبىّ گرامى به این مطلب اشاره شده که پیوند نزدیک، ظاهر کننده خرابیها در حیوان است و دور بر عکس، و شگفت انگیزتر این که به انواعى از بیماریهایى که در پیوند نزدیک به شتر مىرسد، اشاره گردیده است.
از همین جا معلوم مىگردد که علم وراثت دامنه گسترده و حتّى مشترکى بین انسان و حیوان دارد، و بر علما و پژوهشگران اسلامى است که روى مطالب علمى ظریف و دقیقى که توسط پیشوایان ما در بیش از چهارده قرن پیش بیان شده، مطالعه و تحقیق و دقّت کافى به عمل آورده، حدّ اکثر بهره را ببرند.
[1] ( 1)- من تزوج لله و لصلة الرحم توجّه اللّه بتاج الملک و نیز توجّه اللّه بتاج الکرامة و توحه اللّه بتیجان الجنة روایت شده است.
[2] ( 2)- لا تنکحوا القرابة القریبة، فإنّ الولد یخرج ضاویاً أو نحیفاً.
در این جا لازم است به معانى مختلف ضاوى نیز اشاره شود:
نازک استخوان و ناقص الخلقه، بسیار ضعیف و وامانده از زندگى، غول حارض یا کوتوله فاسد و معیوب و بدرد نخور، که حارض خود به معناى شخصى است که داراى معایب و نقایص جسمى یا روحى است.
ضاوى بیمارى است که مرضش به ارث رسیده و منتقل شده. یعنى بیمارى از قبل جا گرفته و ضمیمه شده و این همان است که در بیماریهاى ارثى و فامیلى مىبینیم.
[3] ( 1)- اوّلین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 21، ص 181 و 186.
-----------------------------------------------------------------------------
پیامبر اکرم (ص):" قال اللهم انى اعوذ بک
من جهد البلهاء قالوا:
ما جهد البلهاء یا رسول اللّه؟ قال: قله المال و کثره العیال"
فرمود: خداوندا پناه مىبرم به تو از کوشش ابلهان. پرسیدند یا رسول اللّه،
کوشش ابلهان چیست؟ فرمود کمى ثروت و زیادى اعضاى خانواده (5).
2- پیامبر اکرم (ص):" قله العیال احد الیسارین و کثره العیال احد الفقرین"
کمى فرزند یکى از دو راه سعادت است و بیشى فرزند یکى از دو راه فقر و تیرهروزى (3).
3- حضرت على (ع):" الفقر، هو الموت الاکبر و قله العیال احد الیسارین. التقدیر نصف العیش ما عال امر و اقتصد."
فقر و ندارى مرگ بزرگى است و کمى اعضاى خانواده یکى از دو راه خوشبختى،
تنظیم خانواده نیمى از رفاه است. مردى که میانهروى کند بر او فشار وارد نمىشود.
4- امام صادق (ع):" قله العیال احد الیسارین"
کمى فرزند یکى از دو راه خوشبختى است (3).
نتیجه گیرى:
با توجه به اینکه در میان آیات و احادیث اسلام، هم شواهدى مبنى بر موافقت اسلام با تشویق موالید وجود دارد و هم دلیلى دال بر موافقت اسلام با تحدید موالید دیده مىشود و همچنین با در نظر گرفتن این نکته که اسلام در بسیارى از موارد روش میانهروى را اتخاذ مىکند (کونوا امة وسطا). از روى شواهد و قراین دیگر مىتوان استنباط
مجموعه مقالات قرآن و طب، ج3بخشاول، ص: 189
نهایى از نگرش اسلام را اینچنینى برآورد کرد که اسلام با نظریه" جمعیت متناسب" و یا" حد مطلوب جمعیت" موافق است. (6)
عوامل و راهبردهاى کاهش سن ازدواج:
براى مبارزه با معضل اجتماعى بالا بودن سن ازدواج، راهحلهاى زیادى وجود دارد که کمابیش از گذشته مطرح بوده و فراروى مسئولان و متصدیان کشور قرار داشته است.
تنها راه رهایى از این مشکل آن است که ملت و دولت دست به دست هم دهند و با برنامه ریزىهاى کلان فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى، سعى در رفع این مشکل بزرگ داشته باشند.
الف. راهبردهاى فرهنگى
: تغییر نگرشها و شناختهاى افراد کمک زیادى به تغییر رفتار آنان مىکند، و هر تغییرى بدون داشتن زیرساختهاى فکرى محکم، دوامى نخواهد داشت.
مجموعه مقالات قرآن و طب، ج3بخشدوم، ص: 189
1. ارزش داشتن تأهّل:
اگر تأهّل و همسر داشتن بهعنوان یک ارزش، و تجرّد ضد ارزش تلقّى شود، همان گونه که در روایات اهل بیت (علیهم السّلام) آمده است، کمک زیادى به تغییر نگرش افراد نسبت به سن ازدواج مىشود. (9)
2. درجهبندى ملاکهاى انتخاب همسر:
در فرهنگ دینى، مهمترین ملاک براى انتخاب همسر، ایمان و اخلاق است و ملاکهاى دیگر از اهمیت کمترى برخوردارند. این در حالى است که در جامعه کنونى ما، ملاکهایى همچون مدرک، ثروت، پست و مقام و بهطور کلى، مظاهر مادى بیشترین اهمیت را دارند. (9)
3. گسترش فرهنگ حجاب:
در جامعهاى که فرهنگ «حجاب» حاکم باشد و رابطه با نامحرم طبق موازین شرعى باشد و از اختلاطهاى مضر و فسادانگیز بین پسر و دختر پرهیز شود، زمینه براى ارضاى نامشروع نیازهاى جنسى بسیار کم مىشود.
4. گسترش فرهنگ قناعت و ساده زیستى:
اگر در جامعه ساده زیستى و استفاده از حد اقل امکانات مادى ارزش گردد و یا- دست کم- ضد ارزش نباشد، سن ازدواج کاهش پیدا مىکند.
ازدواج در خلال تحصیل:
یکى از عوامل افزایش پیدا کردن سن ازدواج، تحصیل است. اگر به گونهاى برنامهریزى شود که دانشجویان قادر باشند در خلال تحصیل، ازدواج کنند، سن ازدواج در بین این قشر، که مهمترین و حسّاسترین بخش جامعه هستند، کاهش پیدا مىکند.
ب. راهبردهاى اقتصادى:
1. حتى الامکان هزینهها را کاهش بدهیم.
2. منابع اقتصادى و تولید ثروت را براى جوانان فراهم کنیم.
بنابراین، راهبردهاى ذیل مىتوانند ما را در عملى ساختن دو هدف مزبور یارى دهند.
الف- کاستن از هزینههاى اضافى: اعم از هزینههاى جشن عقد و عروسى، یا جهیزیه، مسکن و سایر لوازم زندگى که ضرورت ندارند.
ب- همیارى در هزینههاى ازدواج
مجموعه مقالات قرآن و طب، ج3بخشدوم، ص: 190
ت- پرداخت وامهاى قرض الحسنه براى ازدواج
ج- ایجاد شغلهاى پاره وقت در دوران تحصیل و مانند آن
د- تشویق به زندگى در کنار خانواده یکى از زوجین (17)
ج. راهبردهاى اجتماعى: به دلیل آنکه جامعه مجموعهاى از واحدهاى کوچکتر به نام «خانواده» است، بهترین جایگاه کمک به ایجاد خانواده و فراهم ساختن ازدواج جوانان، خود جامعه است. ازاینرو، براى حل مشکل ازدواج جوانان و جلوگیرى از افزایش سنّ ازدواج، چارهاى جز همکارى و همیارى همه افراد و آحاد جامعه نیست. راهبردهاى اجتماعى، که مىتوان در این زمینه ارائه داد، به قرار ذیل است:
1. فراهم کردن شرایط ازدواج آسان
2. گسترش مراکز مشاوره ازدواج
3. کنترل مهاجرت روستاییان به شهرها
4. جلوگیرى از بىبند و بارى و ابتذال و فساد اخلاقى (18) و (21)
نتیجهگیرى:
با وجود اینکه امروزه همزیستیهاى آزاد زن و مرد در کشورهاى صنعتى رو به ازدیاد است ولى همچنان ازدواج به علت تأکیدى که عرف و سنت و دین و قوانین رسمى بر آن دارند مبناى اکثر قریب به اتفاق همزیستیهاست بخصوص اگر میل به فرزند آوردن وجود داشته باشد. بهطور قطع مىتوان گفت، هیچ جامعهاى نمىتواند در برابر ازدواج- یا پدیدهاى که توزیع ژن را در آن تحت تإثیر قرار مىدهد، و از دیدگاهى بقاى نسل و بطور کمى و کیفى آن بدان مربوط است بىتوجه ماند. با توجه به آثار جسمانى، روانى، اجتماعى و فرهنگى ازدواج، باید موانع پیش روى را برطرف نمود و تمام تلاش خود را صرف کرد تا این سنّت الهى در اوایل جوانى به انجام برسد و جوانان از فواید بىشمار آن برخوردار شوند و در یک زندگى بالنده و بانشاط و به دور از دغدغه و انحراف، قرار گیرند. این مهم با همّت آحاد مردم و خانوادهها و مسئولان فرهنگى و اقتصادى کشور از طریق فرهنگ سازى، مبارزه با اعتقادات غلط، کاهش تجمّلگرایى، احساس مسئولیت بیشتر در رابطه با جوانان، کمک مالى و معنوى به فرزندان، پیروى از دستورات دینى، اختصاص منابع مالى
مجموعه مقالات قرآن و طب، ج3بخشدوم، ص: 191
بیشتر به ازدواج جوانان، و تشویق و ترغیب به ازدواج حاصل مىآید. بنابراین مىتوان نتیجه گرفت اسلام در الگوى مطلوب خود پایین بودن سن ازدواج را اصل مىداند و در عین حال مشکلات ناشى از ازدواجهاى زود هنگام را نادیده نمىگیرد و در جهت رفع آنها کوشش مىنماید. (7)
منابع:
( (1)- نجفى یزدى، سید جواد، ازدواج در مکتب اهل بیت 1374)
( (2)- شهید مطهرى مرتضى. نظام حقوق زن در اسلام. انتشارات صدرا،)
( (3)- (عبد اللهى، رضا)- نظام اسلامى و مسایل و مشکلات نسل نو، اطلاعات، 10 آذر 66، ص 7.)
( (4)- (علامه طباطبایى)- ازدواج دائم و ازدواج موقت از نظر اسلامى، گردآورنده حسن موجودى، انتشارات موجودى 1364.)
( (5)- ر. ک. محسن ایمانى، «ازدواج در سنین بالا»، مجله اصلاح و تربیت، ش 63 (فروردین 1379)، ص)
( (6)- روم: 21)
( (7)- شیخ حرّ عاملى، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، 1416، ج 20، ص 44.)
( (8)- مولى محسن فیض کاشانى، محجّة البیضاء، قم، جامعه مدرسین، 1383 ق، ج 3، ص 54.)
( (9)- محمّد باقر مجلسى، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403، ج 10، ص 93.)
( (11)- (ساروخانى، باقر)- مقدمهاى بر جامعهشناسى خانواده، انتشارات سروش، چاپ اول،، 1370)
( (13)- غلامرضا صادقیان، «سنّ ازدواج چرا افزایش یافته است؟»، روزنامه کیهان، ش 17130، 19 تیر 1380، ص 5.)
( (14)-- حسین بستان، اسلام و جامعهشناسى خانواده، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1383، ص 28.، 23)
مجموعه مقالات قرآن و طب، ج3بخشدوم، ص: 192
( (15)-
Spanier, Graham B.( 1991 )," Cohabitaion: Recent Cha 2 Nges in the U. S." in John. Edwards and David H. Demo) ed (morriage and Family In Transition, Boston and London: Allyn and Bacon.
) ( (16)- (خورشیدوند، ابو القاسم)- ازدواج جوانان، مسألهاى که حل آن یارى مسؤلان را مىطلبد، اطلاعات، 7 آذر 71.)
( (17)- (بالى لاشک، ابو القاسم)، عوامل اجتماعى، اقتصادى موثر در تعیین سن ازدواج زنان کارمند، رساله لیسانس، دانشگاه تهران، دانشکده علوم اجتماعى و تعاون سال 37- 36)
( (18)- ر. ک. محسن ایمانى، «ازدواج در سنین بالا»، مجله اصلاح و تربیت، ش 63 (فروردین 1379)، ص)
( (19)- (پاکنژاد پناهى، فاطمه)، ازدواج و بررسى آن در جامعه اسلامى، دوره لیسانس، دانشگاه تهران، دانشکده علوم اجتماعى و تعاون، 54- 53.)
( (20)- (خاتمى، محمد)، اظهارات وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامى در جلسه پرسش و پاسخ به طلاب درباره «تهاجم فرهنگى» عصر جدید، شماره 1، سال اول، نیمه اول، آذر 70)
( (21)-http ://bashgah .net /pages -61221 .html )
----------------------------------------------------------------------------
مجموعه مقالات قرآن و طب، ج3بخشدوم، ص: 491
مشکلات ژنتیکى در ازدواج فامیلى از منظر اسلام
دکتر نسرین قاسمى[1]
چکیده:
هر فردى، در بهترین شرایط، حامل 3 یا 4 الل معیوب از یک ژن مغلوب است که در ازدواج فامیلى مىتواند باعث بوجود آمدن بیمارى اتوزوم مغلوب در فرزندان گردد. یکى از مشکلات موجود در ازدواجهاى فامیلى سقط مکرر است که به دلیل درگیرى جنین در یک بیمارى اتوزوم مغلوب بوجودآمده و باعث سقط جنین مىگردد. این مشکل در چند دهه اخیر با توجه به آشنایى با بیماریهاى اتوزوم مغلوب و نحوه توارث آن و علل شیوع متفاوت آن در بعضى جوامع مورد توجه قرار گرفته است. این در حالى است که احادیث معتبر از رسول اکرم (ص) حکایت از علم به این مشکل در قرنها پیش شده است. مؤید این نکته احادیث ذیل مىباشد:
با غیر فامیل ازدواج کنید و فرزندان نحیف و لاغراندام نیاورید. رسول اکرم (ص).
و با بستگان نزدیک ازدواج نکنید که فرزند ضعیف و لاغر بوجود مىآید. رسول اکرم (ص).
حدیث اخیر به نکته بسیار ظریفى در ازدواج فامیلى اشاره مىکند که خود دقیقا گویاى نکته علمى بسیار مهمى است که در مطالعات جدید به آن تاکید شده است و این موضوع ازدواج بستگان نزدیک است که در بروز بیمارى ژنتیکى اهمیت دارد و در خویشاوندان دور این مشکل کمتر و در حد ازدواج غیر خوشاوند مىباشد.
با توجه به این احادیث هدف و توجه اصلى متخصصین ژنتیک در مشاوره ازدواج فامیلى تایید مىشود. یکى از وظایف مهم در کلینیک مشاوره ژنتیک دادن مشاوره در ازدواجهاى فامیلى است.
______________________________
(1). استادیار گروه
ژنتیک.
مجموعه مقالات قرآن و طب، ج3بخشدوم، ص: 492
مقدمه:
با پیشرفت علم و بهبود وضعیت بهداشتى و یا درمان بیماریهاى عفونى، مراقبتهاى دوران باردارى و رسیدگى مناسب به نوزادان مرگومیر کودکان کاهش یافته و این منجر به افزایش فراوانى بیماریهاى ژنتیکى و توجه به اهمیت آنها در جامعه شده است. 3- 2% مرگومیر نوزادان بدلیل اختلالات مادرزادى رخ مىدهد که 1 در 200 تولد با نقصهاى کروموزومى و 1 در 100 با نقصهاى ژنى همراه بوده است.
در این میان با توجه به شرایط اجتماعى بیماریهاى اتوزوم مغلوب مهم به نظر مىرسد. خطر ایجاد بیمارى مادرزادى در هر حاملگى 5/ 2% است. این در حالى است که در ازدواجهاى فامیلى حدود 5% احتمال تولد کودک معلول در فرزندان خانواده بدون سابقه بیمارى ژنتیکى وجود دارد و احتمال کودک با نقص ژنتیکى 2 تا 3 برابر ازدواجهاى غیر فامیلى است. هر فردى با حد اقل 4- 3 ژن مغلوب، معیوب متولد مىشود که در ازدواج فامیلى احتمال جور شدن این ژنهاى مغلوب معیوب بسیار بیشتر از ازدواج با یک فرد غیر فامیل است، چرا که در افراد فامیل بدلیل داشتن جد مشترک احتمال داشتن آللهاى مشابه از یک ژن بیشتر مىباشد.
ازدواجهاى فامیلى در کشور ایران رایج است و بطور متوسط 38% ازدواجها از نوع خویشاوندى است که حدود 27% آنها در بینFirst cousin مىباشد. ناهنجاریهاى مادرزادى علت مهم مرگومیر و موارد بسترى و مشکلات خانوادگى (اقتصادى و روانى) در جامعه مىباشند. در بررسیهاى انجامشده در بخش اطفال بیمارستان شهید صدوقى بیش از 40% کودکان بسترى در بخش اطفال بدلیل نقایص ژنتیک (ژنى، کرموزومى و چند عاملى) بسترى شدهاند.
از اصول مهم مشاوره ژنتیک مشخص نمودن خطر وقوع یا تکرار یک بیمارى ارثى در خانواده است. یکى از موارد بسیار مهم مشاوره ژنتیک مربوط به ازدواجهاى فامیلى است.
همانطور که گفته شد ازدواجهاى فامیلى بدلیل آنکه فرزندان حاصل احتمال بیشترى براى هموزیگت بودن در آللاى خاص بیمارىزا را دارند لذا بیماریهاى اتوزوم مغلوب در آنها
مجموعه مقالات قرآن و طب، ج3بخشدوم، ص: 493
شایعتر است. در مشاوره ژنتیک هرچه یک بیمارى در جامعه نادرتر باشد احتمال بروز آن به به ازدواج فامیلى بیشتر مربوط مىشود. مهمترین مشکل در ازدواج بستگان درجه 3 است که 5/ 12% ژنها را بصورت مشترک دارند و لذا فرزندان آنها بطور متوسط در 25/ 6% ژنها هموزیگوت هستند. مطالعات نشان دادهاند که بسیارى از بیماریهاى ژنتیکى در ازدواجهاى فامیلى شیوع بیشترى داشتهاند.
در علم ژنتیک افراد برحسب درجه خویشاوندى به شش درجه تقسیم مىشوند. ازدواج در بین خویشاوندان درجه یک تقریبا در تمام ادیان ممنوعیت مذهبى و یا قانونى دارد و با خطر بسیار بالاى ناهنجاریهاى مادرزادى همراه است. ازدواج خویشان درجه دو در هند شایع است و عدهاى از یهودیان نیز آن را جایز مىدانند. ازدواج فامیلى درجه سه در چین و بعضى از ایالتهاى آمریکا ممنوع است. در بررسیهاى ازدواج فامیلى درجه 3 فرزندان این زوجها 4/ 4% بیش از فرزندان زوجهاى غیر فامیل در معرض خطر نابودى قبل از تولد هستند. در بررسیهاى متعدد در ایران بیماریهاى اتوزم مغلوب در ازدواجهاى فامیلى با شیوع بیشترى همراه بوده است (مانند هیپوتیروئیدى).
درجهبندى خویشاوندى و نسبت ژنهاى مشترک
درجه/ نسبت/ ژنهاى مشترک
درجه یک/ پدر و مادر، فرزند، برادر و خواهر/ 2/ 1
درجه دو/ عمو، عمه، دایى، خاله، برادرزاده و خواهرزاده/ 4/ 1
درجه 3/ دختردایى و پسر دختر عمه، پسردایى، دختر خاله،/ 8/ 1
دختر عمو، پسر عموFC
درجه چهار نوه عمو، نوه عمه، نوه دایى و نوه خالهSC 16/ 1
در مشاوره ژنتیک مشکلات ازدواج فامیلى در ازدواج خویشاوندان با خویشاوندان درجه 3 گفته است و احتمال مشکل در ازدواج خویشاوندان درجه 4 به بعد در خانوادههاى سالم مانند جامعه عادى است.
مجموعه مقالات قرآن و طب، ج3بخشدوم، ص: 494
دیدگاه اسلام:
براساس دستورات صریح اسلامى ازدواج با خویشان درجه یک و دو ممنوع شمرده شده است. (آیه بیست و سوم سوره نساء) این حرام تکوینى با احتمال بسیار بالاى بیماریهاى جوى ژنتیکى در این ازدواجها تأیید شده است. حضرت رسول اکرم (ص) در حدیثى فرمودهاند که با خویشاوندان ازدواج نکنید که فرزندان ضعیف خواهید داشت. این امر حتى با توجه و دقت علمى بیشتر بررسى و به صورت حدیث ذیل ذکر شده است:
«و لا تنکحوا القرابه القرابیه فان الولد یخلق صاویا» ازدواج با خویشاوندان نزدیک منع شده که منجر به ناتوانى فرزندان مىشود.
ازدواج حضرت على (ع) و حضرت زهرا (س) ازدواج درجه چهارم است که همانطور که ذکر شد ازدواج درجه 4 با فراوانى بیشترى از بیماریهاى ژنتیکى همراه نبوده است. در شجره ائمه اطهار تنها ازدواج امام سجاد (ع) با دختر عموى خود بوده است. (درجه 3) و ما بقى ازدواج با غیر فامیل داشتهاند.
آیه بیست و سوم سوره نساء و احادیث فوق نشانه اهمیت توجه اسلام به مشکلات ازدواج خویشاوندان در سطوح مختلف مىباشد.
روش کار:
در این مطالعه ابتدا مجموع پروندههاى دو سال 1376 و 1378 بیماران مراجعه کننده به مرکز تحقیقاتى و درمانى نابارورى یزد در کلینیک سقط مکرر و و مشاوره ژنتیک که شامل 709 پرونده بوده است بررسى شد. از این تعداد پرونده 359 پرونده سقط مکرر و 350 پرونده بیماران ژنتیکى بوده است.
از میان 359 پرونده زوجهاى درگیر سقط مکرر 129 مورد ازدواج فامیلىFC (36%) و از 350 پرونده مربوط به بیماران ژنتیکى مراجعهکننده 178 مورد با ازدواج فامیلىFC (51%) بودهاند که این درصدها به نسبت متوسط ازدواجFC در جامعه ایران بالاتر بوده است.
بحث و نتیجه گیرى:
مجموعه مقالات قرآن و طب، ج3بخشدوم، ص: 495
این مطالعه نتایج مطالعات گذشته در بررسى ارتباط بیماریهاى ژنتیکى و ازدواج فامیلى را تأیید مىکند. این مطالعات در نقاط مختلف دنیا که ازدواج فامیلى رایج است انجام گرفته است.
اگر چه ازدواج فامیلى براى صدها سال است که انجام مىشود و گاه دلایل فرهنگى و اجتماعى پشتوانه انجام این ازدواجهاست. نباید مشکلات ژنتیکى ناشى از این ازدواجها نادیده گرفته شود.
این در حالى است که بیشتر فرزندان حاصل از ازدواجهاى همخونى سالم هستند اما باید به خاطر داشت که موارد بسیارى از ناهنجاریهاى مادرزادى بدلیل بیماریهاى اتوزم مغلوب و عموما ناشى از ازدواجهاى خویشاوندى است.
بنابراین نکته مهم ارجاع افراد خویشاوند که تصمیم به ازدواج دارند جهت مشاوره ژنتیک بسیار ضرورى به نظر مىرسد. امید آن است که در توضیح این مشکلات با توجه به زمینه- هاى مذهبى افراد و پذیرفتن بهتر مطالب درصورتىکه پشتوانه مذهبى هم داشته باشد بتواند فراوانى ازدواجهاى فامیلى را در جامعه کاهش دهد. این در حالى است که حد اقل خانواده- هاى که بر تصمیم خود باقى مىمانند جهت بررسى دقیق و علمى در دوران قبل از حاملگى و حاملگى مراجعه نمایند تا حد اکثر از بوجود آمدن فرزندان معلول در جامعه که بار اقتصادى و روانى بسیارى براى جامعه دارند جلوگیرى شود.
--------------------------------------------------------------