صفحه ها
دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 112969
تعداد نوشته ها : 58
تعداد نظرات : 4
Rss
طراح قالب
حمید رضا علیخانی

 بخش جستجوی مطالب نرم افزار:

طب اسلامی نور در : کلمه مورد نظر


    درد معده سرد   در ادامه مطلب ....


 

درد معده‏ سرد

یادگار، در دانش پزشکى و داروسازى / متن / 23 / باب 12 - اندر یاد کردن شرابها. ..... ص : 23

سکنگبین ساده خداوند صفرا را سود دارد و تشنگى بنشاند و خداوند رطوبت را سود دارد، از آنکه قوّت سرکه رطوبت لطیف کند و ببرد و سکنگبین بزورى خداوند رطوبت را بهتر سود دارد. از ساده سدّه را بگشاید و خداوند یرقان را سود دارد و خداوند معده گرم را و معده ضعیف را شراب انار و شراب لیمو و شراب حماض ترنج موافق بود و شراب هلیله زرد به جاى داروى مسهل بود. خداوند معده‏ سرد را شراب عود و شراب مشک نافع بود. خداوند دل گرم را شراب صندل و شراب حماض ترنج نافع بود.

یادگار، در دانش پزشکى و داروسازى / متن / 45 / صفت شراب عود، معده سرد را سود دارد: ..... ص : 45

صفت شراب عود، معده‏ سرد را سود دارد:

یادگار، در دانش پزشکى و داروسازى / متن / 80 / باب 2 - اندر سرسام سرد: ..... ص : 78

درد دندان که از سردى بود و قولنج و سدّه جگر و عسر بول را و معده‏ سرد را نافع بود.

یادگار، در دانش پزشکى و داروسازى / متن / 116 / درد معده گرم ..... ص : 116

صفت آن: هلیله زرد و هلیله کابلى و بلبله و آمله راستا راست کوفته و بیخته به روغن بادام بسرشند و شکر بگذارند و به قوام آرند و بدان بسرشند. درد معده‏ سرد: نشان سردى معده آروغ ترش باشد و زودزود آرزوى طعام خیزد و علاج قى به چیزى قوى‏تر باید فرمود و ایاره فیقرا باید و اندکى گلنگبین به اندکى عود و قرنفل و مصطکى دادن و کمونى و فندادیقون و زنجبیل بردیقه و میبه و گوارش عود [24- ب‏] موافق باشد و روغن مصطکى مالیدن صواب بود.

یادگار، در دانش پزشکى و داروسازى / متن / 246 / فهرست داروها و غذاهاى دارویى

درد معده‏ سرد 116

یادگار، در دانش پزشکى و داروسازى / متن / 366 / ماء العسل: ..... ص : 366

گرم بود. قوت معده‏ سرد بدهد و اشتها بیاورد و بول براند و مرضهاى سرد را نافع بود و مسهل طبیعت بود. (اختیارات ص 407).

یادگار، در دانش پزشکى و داروسازى / متن / 372 / معجون خیار شنبر: ..... ص : 372

که سمرقندى ذکر کرده جهت قولنج حار و بارد و رمد و زکام و نزله و درد سینه نافع و مضر معده‏ سرد و جهت دیر گذشتن او و مصلحش استعمال او با آب طبیخ رازیانه و خطمى و شبت و گاوزبان است و قوتش تا ده سال باقى است و قدر شربتش از بیخ شقال تا هفت رطل، فلوس خیار شنبر صد رطل، با صد رطل عسل به قوام آرند، بنفشه و تربد از هریک بیست رطل، سقمونیا پانزده رطل، رب السوس دوازده رطل، ملح هندى هفت رطل و نیم، انیسون، مصطکى، رازیانه از هرکدام پنج رطل، ادویه را با سى رطل روغن بادام چرب نموده بسرشند و چون جوشیدن فلوس باعث ضعف عمل او مى‏شود اگر بعد از قوام عسل مخلوط کنند بهتر است. (اختیارات ص 314).

ذخیره خوارزمشاهى / ج‏2 / 298 / باب نهم از گفتار ششم: اندر شناختن حالها از بیرون آمدن ثفل با بادها و قراقر ..... ص : 297

نبود. و هر گاه که معده‏ سرد باشد و در وى هیچ باد تولد نکند از بهر آنکه ممکن نیست که آنجا که حرارت نباشد هیچ بخار تولد کند. و هر گاه که معده سخت گرم باشد بخارها را لطیف کند و تحلیل کند و بادها را بشکند. و هر گاه که حرارت به اندازه باشد، رطوبت را تحلیل کند و بخارها بر انگیزد و بادها تولد کند. و از بهر آنکه حرارت قوى نباشد، آن بخارها را لطیف نتواند کرد. بدین سبب هر گاه که مزاج معده سخت گرم نباشد و سرد نیز نباشد، بادها تولد کند. و هر گاه که آن بادها به بالا بر آید آروغ باشد و هر گاه که فروسوى گراید و آوازى چون قبقبه‏اى بیرون آید دلیل آن باشد که به سبب تولد بادها حرارت ضعیف و رطوبت بسیار و غلیظ است. و هر گاه که آواز صافى بیرون آید دلیل آن باشد که روده‏ها از رطوبت خالى است و ثفل خشک است. و هر گاه که آواز همچون آواز در باشد دلیل آن باشد که بادى غلیظ است یا رطوبتى رقیق و اندک و هر گاه که باد اندر شکم بماند و شکم بر آرد، و هر گاه که بجنبد قراقر کند، و آواز قراقر باریک باشد دلیل آن باشد که باد در روده‏هاى باریک است و غلیظ نیست. و هر گاه که آواز با بقبقه باشد (مثل قراقر غرغره و نظایر آن اسم صورت است یا واژه‏هایى که از صورت ساخته شده است)، باشد دلیل آن باشد که باد در روده‏ها غلیظ است و با رطوبت است و هر گاه که آواز با بقبقه نباشد و گران باشد، دلیل آن باشد که ثفل با رطوبتهاست.

ذخیره خوارزمشاهى / ج‏3 / 391 / باب بیست و سوم از جزو نخستین از گفتار سوم: اندر شناختن غذاها که معده را زیان دارد ..... ص : 391

چگندر به سبب قوت بورقى و تیزى که در وى باشد معده را زیان دارد، و شلغم و برگ خرفه و اسفناج به سبب نرمى و حلبه و کنجد و مسکه (کره) و روغن (ص 129) گاو به سبب نرمى و چربى زیان دارد و شیر به سبب آنکه اندر معده‏ سرد زود ترش گردد و اندر معده گرم زود صفرا شود، زیان دارد، و انگبین معده را بگزد و منش گشتن آرد و مغزهاى همه جانوران بد باشد و بدین سبب او (مغز) را با پودنه و سعتر و خردل و نمک باید خورد.

ذخیره خوارزمشاهى / ج‏3 / 409 / باب دوم از جزو دوم از گفتار سوم: اندر طبع و مزاج و منفعت و مضرت گوشت‏ها و باز داشتن مضرت‏هاى آن و به صلاح آوردن آنچه به صلاح باید آوردن از آن ..... ص : 398

ماهى که بوى ناخوش دارد، و سنگى باشد و ماواى وى اندر آب پاکیزه نباشد و رنگ او سیاه باشد و یا زرد، بد باشد خاصه که سخت فربه باشد از بهر آنکه پلیدیها که در پایان جوى باشد، بیشتر یابد بدان سبب فربه شود و ماهى خود مردم گرمى دار را سود دارد و خداوند معده‏ سرد را زیان دارد، اصلاح او آن است که او را به روغن گوز (جوز) یا روغن زیت بریان کنند و پلپل (فلفل) با نمک بیامیزند و بدان خورند، و از پس او زنجبیل پرورده و شراب صرف مقدارى اندک، و بر تشنگى صبر کند، چندانکه ممکن گردد و بریان کرده بى روغن بر معده سبک تر از آن باشد که به روغن بریان کنند. و ماهى شور هم خالى نباشد از آنکه از وى بلغم زجاجى تولد کند، لکن بیشتر بلغم شور، تولد کند، و از بلغم شور گر و خارش تولد کند و بسیار خوردن آن مزاج را تباه کند و باشد که به استسقاء کشد از بهر آنکه تشنگى آرد و ادرار نکند و اصلاح او یکى آن است که او را به سرکه اندر نهند، و دوم آنکه او را به روغن بریان کنند، و از پس او پانید با عسل خورند تا وى را زود بیرون آورد و مردم گرمى دار سکنگبین خورد و هر ماهى که او را در میان برف و یخ نگاه دارند تازه به ماند و تباه نه شود و گوشت او نازک شود، و از گوشت‏ها، گوشت دنبال، لطیف‏تر باشد و گوشت پشت مازه از بهر آنکه حرکت‏هاى ماهى بیشتر بدان باشد، و گوشت که حوالى پرهاى او باشد، هم بدین سبب لطیف‏تر باشد؛ و گوشت پهلو و ناف غلیظتر باشد، و سر او بسیار چربو باشد بدین سبب دیر گوارد. و ماهى دریا خوش‏تر و لطیف تر از ماهى رود باشد، و پاکیزه تر باشد، و غذاى آن بهتر باشد و زود تر گوارد، از بهر آنکه در میان (ص 134) دریا ریاضت بسیار کند، و آنچه به کنار دریا باشد، هم نیک باشد، خاصه اگر بر ریگ ماوى دارد؛ و آنچه از دریا به رودهاى آب خوش بر آید لطیف تر باشد، از بهر آنکه به قوت پیش آب باز آید و ریاضت قوى کند.

ذخیره خوارزمشاهى / ج‏3 / 417 / باب پنجم از جزو دوم از گفتار سوم: اندر شناختن منفعت و مضرت شیر و پنیر و آنچه بدین ماند و دفع مضرت آن ..... ص : 415

اندر روده‏ها پیچش و باد و قراقر پدید آید. پس کار بدان باز آید که اگر معده پاک باشد و تن ریاضت یافته باشد و جگر گرم و خشک باشد، جگر آب زودتر بخویشتن کشد و باد و قراقر کمتر شود. و قوت آب که اسهال خواست کرد، ادرار کند. و معده آن دو جزو دیگر را به گوارد. و اگر اندر معده صفرا باشد، شیر اندر حال صفرا گردد و غلبه صفرا پدید آید. و اگر جگر گرم باشد و معده پاک نباشد و تن ریاضت یافته نباشد شیر اندر معده گران گردد و تباه شود، یا به قى باز بر آرد یا هیضه کند. و خاصیت دیگر آن است که تشنگى آرد و اگر معده گرم باشد، زود از حال به گردد و دود ناک شود، و اگر معده‏ سرد باشد ترش گردد و عصب‏ها را زیان دارد و اندر معده مردم محرور ببندد و پنیر شود و مردم را بیقرار کند.

ذخیره خوارزمشاهى / ج‏3 / 434 / باب نهم از جزو دوم از گفتار سوم: اندر شناختن منفعت و مضرت و خاصیت ابزارهاى دیگ‏ها ..... ص : 433

پلپل: پلپل، گرم و خشک است به درجه چهارم و پلپل سپید قویتر از سیاه است و دار پلپل شکوفه فلفل است و خشکى او کمتر از خشکى پلپل (فلفل) است، خشک به درجه دوم و گرم است به درجه سوم و هر سه بادهاى غلیظ را به شکند و رطوبت‏هاى غلیظ را که اندر سینه و همه اندام‏ها باشد لطیف و مستأصل کند، و عصب‏ها و عضله‏ها گرم کند و پلپل (فلفل) سپید معده‏ سرد را سودمندتر باشد، و سیاه بادها را بشکننده‏تر باشد و اخلاط را که به دماغ بر آرد، بدین سبب مصروع را نشاید خورد. بعضى طبیبان گفته‏اند پلپل (فلفل) سیاه تمام رسیده است و خشک شده و قوت تیزى او رفته و پلپل (فلفل) سپید قوت سپیدى با او مانده است و بدان خشکى نیست.

ذخیره خوارزمشاهى / ج‏3 / 435 / باب نهم از جزو دوم از گفتار سوم: اندر شناختن منفعت و مضرت و خاصیت ابزارهاى دیگ‏ها ..... ص : 433

خولنجان: خولنجان (گیاهى است به هندى کلیجن و به فارسى خسرو دار (یا خسرو داد) گویند)، گرم و خشک است به درجه سوم، معده‏ سرد و تَر را سود دارد، و قوى کند، و بوى دهان خوش کند و قولنجى را و درد گرده را سود دارد، و قوت باه زیادت کند.

ذخیره خوارزمشاهى / ج‏3 / 437 / باب نهم از جزو دوم از گفتار سوم: اندر شناختن منفعت و مضرت و خاصیت ابزارهاى دیگ‏ها ..... ص : 433

نانخواه: نانخواه (کرویه، زیره رومى، زنیان)، گرم و خشک است به درجه سوم، سده‏ها بگشاید، معده‏ سرد وتر را سود دارد، و منش گشتن و قى باز دارد و خوردن و طلى کردن او رنگ روى را زرد کند و بادها را به شکند و (اگر) به پزند و آب او بر زخم کژدم ریزند، درد کرم به نشاند و خوردن او مضرت گزیدن جنبندگان زیان کار را سود دارد و با شراب خورند عسر البول را سود دارد و ادرار کند و گرده و مثانه را از ریگ و سنگ پاک کند.

ذخیره خوارزمشاهى / ج‏3 / 465 / باب نهم از گفتار چهارم: اندر آنکه بعضى مردمان را به ضرورت شراب باید خورد ..... ص : 464

هر شخصى را که معده‏ سرد باشد و طعام نگوارد و شهوت طعام نباشد و آروغ ترش بر آید و هرگاه که آب خورد معده و شکم باد گیرد و قراقر کند و طعام اندر معده گرانى کند و دیر به ماند او را به ضرورت شراب باید خورد.

ذخیره خوارزمشاهى / ج‏3 / 472 / باب هژدهم از گفتار چهارم: اندر شناختن حال‏هاى شربتهایى که(تن) درستان و بیماران بسیار تر بکار برند چون جلاب و سکنجبین و فقاع و غیر آن ..... ص : 472

سکنگبین: سکنگبین، صفرا به نشاند، خاصه که با برف و یخ خورند. و اگر اندر معده و روده‏ها رطوبتى باشد آن را ببرد و به اجابت طبع بیرون آرد، و جگر را موافق باشد و سده بگشاید، خاصه اگر بزورى (جمع بزر/ حبه، دانه، دانه‏هاى معطر یا خوش‏بو که در غذا یا دارو ریزند)، باشد لکن بزودى تسکین صفرا نکند، چنانکه ساده کند. لا جرم، اندر گشادن سده بزورى قوى تر باشد و اندر تسکین صفراى ساده بهتر باشد. پس اگر بزورى، از تخم کسنه و بیخ کسنه و گلاب و شکر سازند، سخت نافع بود و با این همه معده را و رحم را و عصب‏ها را زیان دارد، خاصه معده‏ سرد را سخت زیان دارد، و خداوند نزله و زکام را و

ذخیره خوارزمشاهى / ج‏3 / 483 / باب سوم از گفتار ششم: اندر شناختن ریاضت‏هاى جزوى ..... ص : 482

را ریاضت باشد. و آواز بلند برداشتن و دراز کشیدن به یک نفس، خطر باشد و خط باریک خواندن گاهگاه ریاضت چشم باشد، و گوش به آوازهایى که از دور آید داشتن زیادت شنوایى باشد، و حرکت‏هایى که بر تخت مارپیچ را به تازى ارجوحه (ورزش سبک که همه تن بجنبد) گویند، ناقه را و کسى را که قوت او ضعیف باشد و پیران را و خداوندان شوصه (پهلودرد)، و ذات الجنب را سود دارد، و اگر این حرکت بر وفق باشد خواب آید و باقى بیماریهاى سر را، چون نسیان و غفلت، زایل کند و شهوت بجنباند و خداوند نقرس و درد گرده و تب‏هاى بلغمى و شطر الغب (تب یک روز در میان)، را سود دارد و مادت‏ها را لطیف کند تا به تحلیل خرج شود و نشستن بر گردون و اندر کژواه (کجاوه)، هم از این نوع باشد لکن حرکت کردن قوى تر باشد و اخلاط را بهتر جبناند و تحلیل بیشتر کند و اگر بر گردون، روى باز پس کرده، به نشینند تاریکى چشم را سود دارد، و خداوند معده‏ سرد را سود دارد و بصر قوى‏تر شود و نشستن در کشتى و زورق خاصّه که بکنار نزدیک باشد مجذوم را سود دارد، خاصه اگر منش گشتن آرد و قى کند. و اندر آویختن دو کس با یکدیگر و دو کس کوشیدن تا خویشتن را از یکدیگر بستانند، ریاضت همه تن باشد. و تیر انداختن ریاضت دست و بازوى و سینه و پُشت باشد. و چوگان زدن ریاضت قوى است و اندر وى ریاضت زُوریم بیشتر باشد. و دست به شاخه درختى یا به جویى یا به رسنى زدن و خویشتن معلق کردن و پایها جنباندن ریاضتى قوى باشد.

ذخیره خوارزمشاهى / ج‏3 / 499 / باب چهارم از گفتار هفتم: اندر شناختن حال و بکار داشتن روغن‏ها ..... ص : 498

روغن افسنتین: روغن افسنتین-/ سستى معده‏ سرد را سود دارد.

ذخیره خوارزمشاهى / ج‏3 / 517 / باب نخستین از جزو دوم از گفتار نخستین: اندر شناختن حاجت‏مندى تن درستان به قى ..... ص : 517

بباید دانست که هر روز از طعامى که اندر معده نگوارد لختى آلودگى اندر وى باز ماند، و از هر چه غلیظ تر و لزج تر باشد لختى اندر میان خمل معده به ماند، بدین سبب هر چند گاه حاجت افتد که معده را از آن آلودگیها پاک کنند خاصه اگر معده‏ سرد باشد و اندر او رطوبت بسیار باشد و بسیارى رطوبت میان جرم معده و جرم طعام حایل گردد و معده را از مماست (در تماس قرار گرفتن)، طعام باز دارد، بدین سبب حرارت معده به طعام نه رسد و بدین سبب طعام نگوارد و به سبب ناگواریدن طعام رطوبت‏ها زیادت گردد، حاجت به پاک کردن زیادت باشد.

ذخیره خوارزمشاهى / ج‏3 / 654 / باب سى و چهارم از جزو چهارم(از گفتار نخستین): اندر آنکه شیشه بر نهادن(بادکش کردن)، و ناآزدن از بهر چه کار است. ..... ص : 653

باشند. و آنچه بآتش بر نهند از بهر دو منفعت باشد: یکى آنکه خواهد که دردى به نشانند و درد رحم که زنان را وقت حیض باشد خاصه نو رسیده را به شیشه به نشاند و درد عرق النساء همچنین. دوم آنکه عضوى را گرم کنند و بادى به شکنند چنانکه معده‏ سرد را و باد او را بدان به شکنند. که نخست به روغن بان یا روغن ناردین یا روغن مصطکى اندر مالند، پس شیشه بر نهند و دو ساعت به دارند و بر نهادن شیشه به آتش برین گونه باشد: قدحى بگیرند به اندازه آن عضو که خواهند و زاندرون قدح به آب تر کنند و پاره پنبه نو باز کنند و پیش قدح باز نهند و آتش اندر زنند و بدان موضع نهند.

ذخیره خوارزمشاهى / ج‏3 / 675 / باب چهارم(از گفتار دوم) اندر آن که اندر هر مزاجى تدبیر نگاه داشتن تندرستى چگونه باید کرد؟ ..... ص : 672

به همه تن برسد، وى را به تعهد دماغ مشغول باید بود و گرمابه خوش‏آب و غرغره اندر گرمابه و تدبیر مخاط و لعاب آوردن سود دارد. و این تدبیرها یاد کرده آمده است و استفراغ به ایارج فیقرا و حب قوقایا کند. و اگر شخصى را از درد سر رنج باشد و سبب آن گرمى شریان‏ها باشد که اندر سر اوست از آن شریان‏ها یکى را بباید برید و اگر سبب درد سر قوت حس عصب‏ها باشد که از دماغ به معده پیوسته است، جهد آن کند که اندر آمدن صفرا از معده باز دارد و هر با مداد اندکى نان با شراب انار یا رب سیب ترش یا با رب آبى ترش بخورد، چنانکه هم اندرین باب یاد کرده آمده است، و به هر وقت ایارج فیقرا بکار دارد و معده را اندر تابستان به روغن آبى چرب کند و اندر زمستان به روغن ناردین و اندر بهار و خزان به روغن مصطکى چرب مى‏کند. و اگر شخصى باشد که معده او گرم باشد و از سر او خلطى رقیق به معده فرود مى‏آید طعام و شراب او سرد کننده باید، (ص 205) لکن اندر تابستان سرد کننده‏تر باید، و اگر اندر زمستان بود معتدل تر باید. و اگر شخصى باشد که مزاج معده و دماغ او سرد باشد طعام و شراب او گرم کننده باید لکن اندر تابستان معتدل‏تر باید و اندر زمستان گرم‏تر. و اگر شخصى باشد که مزاج معده او گرم باشد و از سر او خلطهاى سرد فرو مى‏آید، یا معده‏ سرد باشد و از سر او خلطهاى گرم فرو مى‏آید، تدبیر او دشخوار (دشوار) باشد و از هر دو تدبیر معده گرم و خلط سرد دشوارتر باشد. و اگر با این مزاج مخالف، این شخص چنان باشد که استفراغ نه تواند کرد نه به قى و نه به اسهال، تدبیر او مشکل‏تر باشد و اندر تدبیر معده‏ سرد و گوارش زیره و فلافلى سودمند باشد. و اگر طبع خشک باشد اندر گوارش زیره، بوره برابر پلپل کنند و اگر نرم باشد چند نیمه وزن پلپل کنند و اندر تدبیر معده‏ سرد فرود آمدن خلطى بلغمى از سر به ایارج فیقرا و فلافلى و فودنجى موافق باشد و دیگر تدبیرها آنچه بدین لایق باشد و اندر تدبر معده گرم و دماغ سرد سکنگبین نافع باشد و اندر تدبیر شخصى که فم معده او ضعیف باشد و زود منش گشتن کند و طبع او خشک باشد، غذاهاى نرم کننده باید و از پس غذا چیزى که معده را قوى کند بخورد، چون آبى و امبرود، که اندر وى قبضى باشد و ترش نباشد. و اندر تدبیر شخصى که اندر گرده او سنگ و ریگ تولید کند اگر شخص خشک اندام و لاغر باشد غذاهاى معتدل موافق‏تر و شربت او کشکاب و شیر خر و آب باقلى و غذا ماهى تازه خورد و گوشت‏

ذخیره خوارزمشاهى / ج‏6 / 359 / دهم از جزو نخستین اندر ناخوشى بوى دهان ..... ص : 357

بگیرند قرطاس سوخته سه درمسنگ زرنیخ دو درمسنگ و نیم سک و سماق و زنجبیل و پلپل سوخته و اقراص فلندفیون از هر یک دو درمسنگ همچون قرص دیگر بسرشند و بکار دارند و شخار تنها عفونت را بردارد و گوشت پاکیزه برویاند و اگر به انگبین بسرشند و بکار دارند نیک باشد و آن را که عفونت به گوهر (دندان) باز دهد دندان را بتراشند و بریزند و گر جملگى دندان‏ها تباه شده باشد دندان برکنند و آن را که سبب جز گرمى سطح دهان یا گرمى معده نباشد شفتالو و خربزه و زردالوى تَر خوردن از ناشتا سود دارد و اگر قوت این نباشد شفتالوى کشته و زردالوى کشته در آب تَر کنند و آن آب مى‏خورند و بدان مضمضه مى‏کنند و آن تَر کرده را مى‏خورند و پست جو و شکر در آب سرد مى‏خورند. و بدان مضمضه مى‏کنند و طعام از غوره و سماق و زرشک و اناردانک سازند و در جمله طعام او چیزى باشد که مستحیل نشود و صفرا نگردد و آن را که سبب اندر فم معده باشد نسخت قى فرمایند پس ایارج فیقرا یا اطریفل کوچک سرشته مى‏دهند هر هفته یک مثقال ایارج و سه مثقال اطریفل و هر بامداد اطریفل تنها مى‏دهند و پست جو و شکر و این میوه‏ها و طعام‏ها که یاد کرده آمده موافق باشد و اگر معده‏ سرد و ماده بلغمى باشد پس از قى حب الایارج دهند بدین صفت:

ذخیره خوارزمشاهى / ج‏6 / 549 / باب نخستین اندر فواق و سبب و علامات و علاج آن ..... ص : 549

اسباب فواق شش نوع است یکى آن که چیزى گرم و تیز فم معده را بگزد و دوم آن که ماده‏اى سرد و تَر در فم معده باشد و معده کوشد که آن را دفع کند سوم آن که مزاج معده‏ سرد باشد چهارم بادى غلیظ اندر معده باشد پنجم خشکى و استفراغ بسیار به قى گر به اسهال ششم آماس معده و جگر

ذخیره خوارزمشاهى / ج‏6 / 630 / سوم از گفتار دوازدهم در احوال آماس‏هاى سپرز و علامت‏هاى آن ..... ص : 629

مزاحمت نکند از بهر آن که سپرز را با وى چندان مشارکت نیست که جگر را است و آماس سپرز به لمس بتوان یافت و به حس بصر نیز بتوان دید و خداوند آماس سپرز لاغر شود و این معنا پیشتر یاد کرده آمده است و خون مطحول رقیق باشد از بهر آن که سپرز دردى خون را به خویشتن کشیده باشد و گاه باشد که زانو و پاى مطحول گرم باشد از بهر آن که فم معده را با سپرز مشارکتى است بدان منفذ که سودا از وى به فم معده آید و شهوت طعام را بجنباند و به سبب این مشارکت فم معده‏ سرد شود و حرارت از وى به اطراف گریزد که قوى‏تر بود و آن را گرم کند و اطراف بینى و گوش سرد باشد از بهر آنکه این هر دو عضو سرما یابنده‏اند و ضعیف‏اند و از همه‏ى سبب‏هاى سرد کننده زود اثر پذیرد و منفعل شود و فرق میان آماس و باد آن است که باد گرانى نکند و هر گه که بمالند قراقور کند و آروغ برآرد و ألم زایل شود.

ذخیره خوارزمشاهى / ج‏10 / 334 / باب بیستم اندر داروهاى معده: ..... ص : 333

داروهاى معده‏ سرد بى‏ماده: شیر و انگبین، دواء المسک، مُر، سجزینا، فندادیقون، فلافلى، زنجبیل مربا، تریاق بزرگ، مثرودیطوس، میبه، معجون کندر، روغن سوسن، روغن مصطکى، روغن قسط با روغن بلسان آمیخته، زیره، نانخواه، دارچینى، پلپل، انگدان، انگژد، کرویا، سیر، کودک تندرست فربه اندر کنار گرفتن تا معده را گرم بکند چنان که شهوت پدید نیاید.

ذخیره خوارزمشاهى / ج‏10 / 334 / باب بیستم اندر داروهاى معده: ..... ص : 333

داروهاى معده‏ سرد و خشک: شیر خر با انگبین، کشکاب با انگبین، اندکى پلپل در وى پخته، شراب ریحانى با شورباى مرغ فربه آمیخته.

ذخیره خوارزمشاهى / ج‏10 / 334 / باب بیستم اندر داروهاى معده: ..... ص : 333

داروهاى معده‏ سرد و تَر: قى ایارج فیقرا، ایارج لوغاذیا، ماء الاصول، روغن بادام تلخ، گوارش عود، مسهل ایارج که معده را از خلط پاک کند، حب الافاویه، مسهل کمونى، فلافلى، قرص گُل، میبه، شراب سنبل، شراب مشک، شراب عنبر، کسرى گوارش، نارمشک، حب صبر که در نسخه‏ى اسحاق بن حنین است، سکنگبین، نسخت او دارویى که خداوند آروق ترش را سود دارد، شراب خبث الحدید، ضمادى که معده را گرم کند، روغن مصطکى.

ذخیره خوارزمشاهى / ج‏10 / 453 / باب نهم اندر گوارش‏ها ..... ص : 449

گوارش بلادر: خداوند معده‏ سرد را سود دارد و فرامشت‏کارى ببرد. و رنگ روى را سرخ کند و ذهن و تفکر را لطیف کند. گوارش حکما گویند که این گوارش سلیمان پیغمبر کرده است.

ذخیره خوارزمشاهى / ج‏10 / 486 / باب دوازدهم اندر سفوف و قمایح ..... ص : 485

سفوف عود: معده‏ سرد را سود دارد و بادها را بشکند و بوى دهان خوش کند.

ذخیره خوارزمشاهى / ج‏10 / 511 / باب چهاردهم در انواع شراب‏ها(شربت‏ها). ..... ص : 497

شراب عود: معده‏ سرد و ضعیف را سود دارد. بگیرند عود هندى، سک بغدادى از هر یک پنج درمسنگ، سنبل، قرنفل، مصطکى، گوزبوا از هر یک دو درمسنگ، همه را نیم کوفته در صره‏اى بندند فراخ. در یک من گلاب بپزند به آتشى آهسته تا به نیمه باز آید و صره بمالند و بفشارند و یک من شکر طبرزد برافکنند و کفک بردارند و به قوام آرند و دانگى مشک سوده در وى حل کنند و بکار دارند.

ذخیره خوارزمشاهى / ج‏10 / 520 / باب شانزدهم در عمل پرورده‏ها ..... ص : 517

زنجبیل پرورده: معده‏ سرد را سود دارد و گرده و مثانه را گرم کند و ادرار بول آرد و تب و لرزه ببرد و بعضى مردمان، زنجبیل بر آن سان پرورند که هلیله را و لکن پس از آن که به آب خرما و کشک جو پخته باشند، خرما تنها یک بار بجوشند و از آن آب برآرند و بنهند تا آب از وى فرود آرد. پس به انگبین و آب به هم آمیخته تا تمام نرم شود. پس با انگبین مصفى بپزند و همان داروها در افکنند و بعضى دیگر زنجیبل را در شراب انگورى فرغار کنند، یک ماه و در آفتاب مى‏دارند تا نرم شود. پس از آن شراب بیرون کنند و بشویند و در آب انگبین بپزند یک بار و از آن انگبین برآرند و به انگبین صافى دیگر باره بپزند و به آن بگذارند و داروها هم‏چنان که در باب ترنج و هلیله یاد کرده آمده است درافکنند و اگر به جاى شراب گلاب کنند و آن گلاب با انگبین بیامیزند و پختن نخستین بدان بود صواب بود.

ذخیره خوارزمشاهى / ج‏10 / 674 / باب بیست سى و یکم اندر بدلها و داروها ..... ص : 615

خداوند معده‏ سرد، 446

ذخیره خوارزمشاهى / ج‏10 / 679 / باب بیست سى و یکم اندر بدلها و داروها ..... ص : 615

داروهاى معده‏ سرد، 329

الأغراض الطبیة و المباحث العلائیة / 202 / باب ششم از جزو سیم از گفتار چهاردهم اندر بیماریها که به بیماریهاء دیگر زایل شود ..... ص : 201

کسى را که طعام در معده او ترش گردد، علت ذات الجنب نباشد، از بهر آنکه ذات الجنب از ماده صفرایى تولد کند و اندر معده‏ سرد که طعام در وى ترش گردد صفرا تولد نکند.

الأغراض الطبیة و المباحث العلائیة / 230 / باب هفتم از گفتار اول از حفظ الصحه اندر تدبیر شراب و منفعت و مضرت آن ..... ص : 228

و اگر معده‏ سرد باشد، نقل کمونى و سعد و قرنفل و پوست ترنج باید کرد.

الأغراض الطبیة و المباحث العلائیة / 355 / باب ششم از جزو اول از گفتار پنجم از کتاب معالجات اندر آب آمدن از دهان ..... ص : 355

و خداوند معده‏ سرد و تر را قى فرمودن و هر هفته ایارج فیقرا دادن با نمک هندى و انیسون و نانخواه ترکیب کرده، پس تریاق بزرگ و گوارشها دادن.

الأغراض الطبیة و المباحث العلائیة / 355 / باب ششم از جزو اول از گفتار پنجم از کتاب معالجات اندر آب آمدن از دهان ..... ص : 355

و خداوند معده‏ سرد و خشک را هر بامداد یک دسته برگ کسنه با یک درم نمک درشت و از پس آن پنج درم اطریفل کوچک دادن، سود دارد. و الله اعلم.

الأغراض الطبیة و المباحث العلائیة / 356 / باب هفتم از جزو اول از گفتار پنجم از کتاب معالجات اندر ناخوشى بوى دهان ..... ص : 355

و اگر معده‏ سرد و بلغمى باشد، از پس قى، حب الایارج دهند بدین صفت:

الأغراض الطبیة و المباحث العلائیة / 590 / روغن زردآلوى تلخ ..... ص : 590

همچون روغن بادام تلخ است، خداوند فالج و لقوه و معده‏ سرد را سود دارد و بر ناصور طلا کنند، سود دارد.

الأغراض الطبیة و المباحث العلائیة / 607 / عنز ..... ص : 607

حجر التیس‏، که اندر زهره بز کوهى تولد کند و زهره بز اهلى، دو دانگ، خداوند معده‏ سرد را سود دارد و بول مطحول را سود دارد.

الأغراض الطبیة و المباحث العلائیة / 616 / جنطیانا ..... ص : 616

اندر سکنگبین سُدّه جگر و سپرز بگشاید و معده‏ سرد را با شراب سود دارد.

الأغراض الطبیة و المباحث العلائیة / 648 / صفت شراب عود که معده سرد را سود دارد ..... ص : 648

صفت شراب عود که معده‏ سرد را سود دارد

الأغراض الطبیة و المباحث العلائیة / 658 / صفت سفوف عود که معده سرد و تر را سود دارد ..... ص : 658

صفت سفوف عود که معده‏ سرد و تر را سود دارد

الأغراض الطبیة و المباحث العلائیة / 669 / صفت کلکلانه مروزى که استسقا را و معده سرد و تبهاء کهن و سرفه بلغمى و ضیق النفس و جگر و سپرز سخت و باسور و قولنج و صرع را سود دارد و باز گرفتن بول بگشاید ..... ص : 669

صفت کلکلانه مروزى که استسقا را و معده‏ سرد و تبهاء کهن و سرفه بلغمى و ضیق النفس و جگر و سپرز سخت و باسور و قولنج و صرع را سود دارد و باز گرفتن بول بگشاید

الأغراض الطبیة و المباحث العلائیة / 672 / صفت معجون فلافلى که درد معده سرد و آروغ ترش و شهوت کلبى و بادهاء غلیظ را ببرد ..... ص : 672

صفت معجون فَلافِلى که درد معده‏ سرد و آروغ ترش و شهوت کلبى و بادهاء غلیظ را ببرد

الأغراض الطبیة و المباحث العلائیة / 692 / صفت ضمادى که معده ضعیف را قوة دهد ..... ص : 692

و اگر معده‏ سرد باشد، سنبل و قشور کندر و سُعد و قُسط و اذخر زیادت کنند.

الأغراض الطبیة و المباحث العلائیة / 698 / صفت روغن لاله که معده سرد را گرم کند و با پیه بط و پیه مرغ طلا کنند تهیج زایل کند ..... ص : 698

صفت روغن لاله که معده‏ سرد را گرم کند و با پیه بط و پیه مرغ طلا کنند تهیّج زایل کند

فرخ نامه / متن / 192 / ج ..... ص : 192

جوزبوا: گرم و خشک است و گشاینده بود (و) معده‏ سرد شده را (سود دارد).

غیاثیه / 106 / باب سى و چهارم: در غثیان ..... ص : 105

علاج: قلّت غذاست و شراب میبه خوردن و چون قبل از غذا لثه و معده گرم باشد، شراب بباید، خوردن و مزوّره اناردانه و اگر مزاج معده‏ سرد باشد، قی باید کرد و جلّاب بالنکو و نبات و شراب انار منعنع دادن.

غیاثیه / 179 / باب العین ..... ص : 179

عود: گرم و خشک است در سوم، دل و دماغ و جگر و معدة سرد را قوّت دهد و نشاط آورد و مضغ آن نتن فم زایل کند.

غیاثیه / 191 / باب النون ..... ص : 190

نعنع: را قوّت معده را قوّتى است، خاصّه معده‏ سرد و در دوم درجه گرم و خشک است، فواق امتلایی باز دارد و لدغ سگ دیوانه را سود است.

غیاثیه / 193 / باب النون ..... ص : 190

نمک: گرم و خشک است در اول دوم و زداینده است، معدة سرد را سود دارد و تشنگى آورد.

غیاثیه / 207 / باب دوم: در جوارشات ..... ص : 205

گوارش زیره: معدة سرد، گرم کند و باد فتق را سود دارد و آروغ حامضه را نافع است.

غیاثیه / 208 / باب دوم: در جوارشات ..... ص : 205

گوارش عود: معده‏ سرد را قوّت دهد و طعام هضم کند و بلغم نشف سازد.

غیاثیه / 209 / باب دوم: در جوارشات ..... ص : 205

گوارش مشک: خفقان و معده‏ سرد و معا را سودمند است.

متن و ترجمه کتاب قانونچه فی الطب / متن / 222 / فصل هشتم: حالت غش ..... ص : 222

اگر بعد از خوردن غذا روى دهد و معده‏ سرد باشد، راه درمانش کم کردن غذا و نوشیدن شراب میبه است؛ اما اگر معده گرم باشد، به خوردن ربّ به.

متن و ترجمه کتاب قانونچه فی الطب / متن / 331 / حلواى فالوج ..... ص : 331

از حلواى نشاسته اعدل و در منافع مثل آن است، اما مضر معده‏ سرد و مرطوب‏مزاجان است.

کفایه منصورى، رساله چوب چینى / 350 / باب دهم در امراض معده ..... ص : 335

مصطکى و دارچینى خورند و غذا نخودآب با فلفل و کرویا و مصطکى و دارچینى کنند و اگر احیانا احتیاج باشد به حب صبر و ایاره اسهال نمایند جوع البقر آن جوع مجموع اعضا باشد با سیرى معده و آن را بولیموس گویند سبب آن برودتى مفرط باشد که فم معده را عارض شود و قوت حس و جذب از فوت شود و بدن عظیم محتاج به غذا باشد و بیتشر این مرض در مزستان سرد بود و کسى را که سرماى سخت سفر کند عارض شود علامت آن نحافت بدن و بطلان اشتها و ضعف قوت و وجع معده باشد و احیانا غشى نیز حادث شود و ملمس فم معده‏ سرد باشد علاج آن شراب بالنکو شراب گاوزبان و گلقند و رازیانه و انیسون هر کدام که باشد ده مثقال تناول کنند و اغذیه نخودآب با کبک و تیهو دراج خورند و توابل گرم در آن کنند و شراب ریحانى و اطریفل و جوارش‏

گنجینه بهارستان / ج‏1 / 172 / باب سى و ششم: در فواق ..... ص : 172

(3). م: هیبه؛ «چون معده‏ سرد باشد، شربت مى‏به و اگر گرم است رب به دادن.» (قانونچه، ص 118)؛ «شراب مى به چنین تهیه شود: آب به ترش و شیرین ده رطل، شراب کهن خوشبوى پنج رطل، ثفل به را در شراب خیسانده یک شبانه روز و بعد از آن بجوشانند و بپالایند و باز بر سر آب، آب به کنند و باهم بجوشانند تا به نیمه آید و فرو گیرند و بپالایند و باز بر آتش نهند.» (قانونچه ص 118، حواشى مترجم).

گنجینه بهارستان / ج‏1 / 230 / رخبین، ..... ص : 230

مصل است. سرد و خشک است در درجه دوم. معده‏ سرد را سودمند است. منى کم کند و طبع را نرم دارد.

گنجینه بهارستان / ج‏1 / 231 / زنجبیل ..... ص : 231

گرم و خشک است. مثانه و معده‏ سرد را سود دارد و بول براند.

گنجینه بهارستان / ج‏1 / 234 / شکر ..... ص : 234

گرم و تر است در درجه اول. سینه و حلق را نرم کند و معده‏ سرد را سودمند است. قولنج را بگشاید و تشنگى آورد.

گنجینه بهارستان / ج‏1 / 247 / نعنع ..... ص : 247

(14). م: سودمند است. جگر و معده‏ سرد سود دارد.

گنجینه بهارستان / ج‏1 / 249 / نمک ..... ص : 249

گرم و خشک است در درجه دوم. زداینده است. تشنگى آورد و معده‏ سرد را سود دارد.

گنجینه بهارستان / ج‏1 / 259 / باب دؤم: در گوارشها ..... ص : 258

گوارش زیره: معده‏ سرد را گرم کند و فتق را سود دارد و آروغ ترش بازدارد: زیره کرمانى در سرکه خوسانیده یک شبان روز خشک کنند و بریان کنند/ ورق سداب خشک، فلفل و زنجبیل: از هریکى دوازده درم/ بوره ارمنى: ده درم؛ این جمله کوفته و بیخته، به عسل کف‏گرفته بسریشند و عسل باید که سه وزن داروها باشد.

گنجینه بهارستان / ج‏1 / 260 / باب دؤم: در گوارشها ..... ص : 258

گوارش مشک: معده‏ سرد را و رودگانى را و خفقان دل را سود دارد: مشک: نیم درم/ دارچینى، جوزبوا، قاقله کوچک، قرنفل، خولنجان، دار فلفل، عود هندى: از هر یک ده درم/ زعفران: دو درم/ شکر سپید: نیم رطل؛ داروها کوفته و بیخته، به عسل کف‏گرفته بسریشند.

گنجینه بهارستان / ج‏1 / 260 / باب دؤم: در گوارشها ..... ص : 258

گوارش عود: معده‏ سرد را قوت دهد و طعام را هضم کند و نشف بلغم کند: سنبل هندى، سنبل رومى، تخم کرفس، انیسون، مصطکى: از هریکى یک درم/ عود: سه درم/ قرنفل: دو درم/ بسباسه: دو درم و نیم/ جوز بویا: یک درم و نیم/ بنگ: دو درم/ هلیله کابلى: دو درم و نیم/ مرماحوز: سه درم/ گل سرخ: سه درم/ قصب‏

گنجینه بهارستان / ج‏1 / 329 / فصل نهم: در فالج و استرخا ..... ص : 328

______________________________
(1). ماء العسل: گرم بود. قوت معده‏ سرد بدهد و اشتها بیاورد و بول براند و مرضهاى سرد را نافع بود و مسهل طبیعت بود. (اختیارات، ص 407).

گنجینه بهارستان / ج‏1 / 601 / بیماریها و عوارض ..... ص : 587

معده‏ سرد 260

خلاصة التجارب / متن / 280 / لعاب دهان ..... ص : 280

سبب آن یا حرارت و غلبه تریها بود و در فم معده که بر سبیل بخار بدهن تصعید مى‏یابد و یا غلبه رطوبات در معده‏ سرد یا مدد غلبه بخار گردد و یا حرارت عارضى باشد که شوق و رغبت حادث شود در وقت یاد کردن ترشیها و غیره و رطوبات حوالى کام و زبان بدان گداخته گردد و یا رسیدن چیزى که مرفق آن رطوبات و با جاذب رطوبات دماغى بود بدهن از ادویه و غیرها و این هر دو قسم از علاج مستغنى باشد علاج‏ آنجا که سبب حرارت فم معده باشد و مضرت یافتن از دواها و غذاهاى گرم و بیشتر شدن مرض به تخصیص در شب بدان شاهد بود فصد باسلیق باید کردن و تعدیل مزاج بغذاهاى خنک و مداومت حب الشفاى بزرگ‏

خلاصة التجارب / متن / 347 / تخمه ..... ص : 346

بادرار دفع کنند و ما دام که معده ازین طعام فاسد پاک نشود رجعت جوع نیکو پدید نیاید نیابند هیچ غذا و شربت و شراب و آب و میوه خوردن و اکثر مردم بامساک تخمه را اصلاح کنند و معده گندیده از گرمى و خشکى را این بغسل نیکو نباشد و ترشى معده را خود حرکت و امساک درس و کسبى و اشباه آن زود بصلاح آرد و صبیه را دیدم که چنان عادت کرده بود که چون معده او گندیدى طعام خوب غالب بر بالاى آن خوردى آن جمله باهم هضم نیکو شدى و از ان مضرتى نیافتى و اگرچه این حال رسمى نیست لیکن این حال بمثابه‏ایست که آب غالب خوب در میان اندک آب کنده دررود جمله را خوب سازد و آب گرم که فرموده‏اند آنجا که قى نشود همین ثقل کند و میوه خوردن و شیرینیها بغایت بد باشد و اگر دواى مصلح بعد خوردن طعام بر لاى آن خورند اعتمادى پیدا شود و در اسهال تخمه بسیار فساد اخلاط و امراضى پدید آید چنانچه بتخصیص که ادخالى بران واقع شود و اکثر سبب مرضهاى کودکان پرخوار ازین بود خصوصا در قصوى که استحصاف جلد و کثافت بشره در ان واقع باشد چون فایند و صاحب معده کندیده را حرکت و آنچه زیاده مضر بود وعت و خواب را استراحت در هواى خوش و امساک بعد تدابیر مذکور عظیم مفید بود و ادرار و تلئین دفع ان کند و در هر دو قسم بعد اصلاح تا سه روز ملاحظه کردن لازم و کسانى را که این مرض بسیار مى‏اوفتد بعد اصلاح فاسد در تقویت معده و تبدیل و تعدیل مزاج آن باید کوشیدن و ترتیب تمام در اکل و شرب مرعى داشتن و بالجمله کسانى را که معده گرم و خشک باشد آنچه خورند بسردى مائل و بغایت تر و آبهاى خشک با طعام مناسب بود و میوه‏هاى کم شیرینى مفید آید و هیچ چیزى که سریع الهضم و لطیف و رقیق باشد نشاید خوردن که زود متغیر گردد و مستخیل بکیفیت بد شود و هلیله فقط در دهن داشتن و آب آن فروبردن اکثر اوقات عظیم مفید بود و کسانى را که معده‏ سرد بود بخلاف مذکوره عمل اختلاج نمودن و مزید اعمال در اصلاح حال معده از مباحث دیگر معلوم گردد و اللّه اعلم‏

ریاض الادویه / 43 / افسنتین ..... ص : 43

: گرم است در اوّل و خشک است در دویم. معده‏ سرد و درد چشم را که مزمن شده باشد، نافع بود و اسهال صفرا کند و بدن را قوّت دهد و رنگ روى را نیکو گرداند و گزیدگى عقرب را سودمند آید و بواسیر و شقاق مقعد را نافع بود؛ و اگر بکوبند و ببیزند به آب کلم و قدرى روغن بابونه سرشته، نیم گرم ضماد کنند، صلابت معده و سپرز را ببرد؛ و گویند صداع آورد؛ و مصلحش مصطکى است، و بدلش به وزن آن اسارون و نیم وزن آن پوست هلیله زرد و شربتى از او یک درم تا دو درم.

ریاض الادویه / 51 / بذر الخرفج ..... ص : 51

: به پارسى تخم خرفه و هندوى اونبه کابیجه گویند. سرد است در سیوم و تر است در دویم. حرارت جگر و تب‏هاى حارّه را نفع دهد و سرفه را که از حرارت بود، دفع کند و تب و قىّ را سودمند آید. شربتى از او پنج درم تا ده درم است، و بدلش نصف وزن آن بذر قطونا. مضرّ است به سپرز و معده‏ سرد را، و مصلح او قند است.

ریاض الادویه / 131 / عنبر ..... ص : 131

: بهترینش سفید بود که اشهب گویند، بعد از آن ازرق که فستقى خوانند، بعد از آن اصفر که خشخاشى نامند. گرم است در دویم و خشک است در اوّل. مقوّى جوهر ارواح بود. درد معده‏ سرد و بادهاى غلیظ را دفع کند و دل و دماغ را قوّت دهد؛ و شربتى از او یک دانگ تا دو دانگ است؛ و مضرّ است به اصحاب شراب، و مصلحش بوییدن کافور و گویند مصلحش صمغ عربى بود، و بدلش دو دانگ وزن آن مشک و دانگى مرّ و دانگى زعفران بود.

ریاض الادویه / 156 / ماء العسل ..... ص : 156

: گرم بود در اوّل. معده‏ سرد را قوّت دهد و اشتها آرد و بدن فربه کند و بول براند.

ریاض الادویه / 208 / معجون کمونى ..... ص : 208

: معده‏ سرد را قوّت دهد و باد بشکند و اشتها پیدا کند و هاضمه را قوى گرداند. صفت: زیره کرمانى که یک شبانه روز در سرکه گذاشته باشند و در سایه خشک ساخته و بریان کرده، صد درم، فلفل سى درم، زنجبیل، برگ سداب، از هریک چهل درم، بوره ارمنى ده درم، همه را کوفته، بیخته، سه چندان عسل کف گرفته سرشته، از یک مثقال تا دو مثقال غلوله کرده، فروبرند.

قرابادین / 43 / جوارش عود: ..... ص : 42

جوارش عود، به نوعى دیگر: معده‏ سرد را گرم کند و اشتهاى طعام آورد و هاضمه را قوت دهد.

قرابادین / 96 / روغن قسط: ..... ص : 96

روغن قسط بزرگ به نوعى دیگر: درد جگر و معده‏ سرد و مفاصل و استرخا را نافع باشد.

قرابادین / 100 / روغن لاله: ..... ص : 100

معده‏ سرد را گرم کند.

قرابادین / 118 / سفوف عود: ..... ص : 118

معده‏ سرد و تر را سود دارد.

قرابادین / 124 / سفوف عباده: ..... ص : 124

معده‏ سرد و تر را نافع است و جگر را قوت دهد.

تحفة المؤمنین / ج‏1 / 127 / افسنتین: ..... ص : 127

در اولِ دوّم، گرم و در آخرِ آن خشک و مفتّح و ملطّف [و مبهّى‏] و مسهل صفرا و سایر اخلاط معده و منقّى عروق و سینه و شش و مقوّى بدن و جگر و معده‏ سرد و مدرّ بول و حیض و عرق و شیر و کشنده اقسام کرم. [و] تریاق سموم مشروبه و ملذوعه و محلّل ریاح وجهت یرقان و رعشه و سکته و تبهاى عفنى مزمن و ماء اصفر و طحال و با ناردین، جهت درد معده، و با افتیمون، جهت تنقیه سودا، نافع. و چون چند روز از آب طبیخ او- هر روز بیست مثقال- بنوشند، جهت رفع سقوط اشتها که از رطوبت باشد، مجرب. و دو درهم او جهت گزیدن عقرب، عجیب النفع است. و با شراب، جهت سمّ شوکران و با سرکه جهت فطر، نافع. و جهت بواسیر و شقاق مقعد و اخراج اخلاط حارّه که به سبب ادویه مشروبه در معده به هم رسیده باشد، بسیار مؤثر. و قطور او با زهره بز و روغن بادام تلخ جهت امراض گوش و کرى قدیم، مجرب. و فرزجه او با عسل مدرّ حیض و حمول او با موم، جهت حبّ القرع و ضماد او با آب جهت شرى. و بخار مطبوخ او در شراب جهت درد گوش. و طلاى مطبوخ آن در میپختج جهت درد چشم وبا عسل جهت رفع اثر بنفشى تحت پلک چشم و در سرکه جهت مفاصل حارّ و سائیده او با موم و روغن جهت درد

تحفة المؤمنین / ج‏1 / 195 / بطیخ هندى: ..... ص : 195

مضر سپرز و بارد المزاج و مضرّ معده‏ سرد و مصلحش گلقند و عسل و قند و امثال آن و در مزاجى که صفرا بسیار غالب باشد، هندوانه از جهت لطافت مستحیل به صفرا مى‏شود مثل آب کدو. در مبرودین، بدون مصلح مورث ضعف باه و درد مفاصل و امثال آن است.

تحفة المؤمنین / ج‏1 / 320 / حصرم: ..... ص : 320

مضعف معده‏ سرد و مضرّ باه و مولد ریاح و مغص، و مورث عطش در بعضى امزجه به جهت تکثیف و مصلحش گلقند و انیسون و انجیر و بدلش ریباس و ترشى ترنج است.

تحفة المؤمنین / ج‏1 / 346 / خبه: ..... ص : 346

در دوّم، گرم و در اوّل، تر و مبهى و مشهّى و مقوّى معده و هاضمه و جهت معده‏ سرد و تحلیل مواد نخاع و آبله و حصبه و شرى و برودت احشاء و با شیر، مسمِّن بدن؛ خصوصاً چون با دو وزن او شکر ده روز بنوشند و جهت رنگ رخسار و گرفتگى آواز و سه درهم از جهت رفع سمیت ادویه و یک مثقال و نیم او جهت نفث اخلاط سینه و ریه و ضمادش جهت اورام صلبه و سرطان و نقرس و قرحه چشم و ورم بن گوش و پستان و انثیان و مشوى او در خمیر جهت جگر و شش و سرفه مزمن و فرزجه او با عسل جهت اعانت حمل و قروح رحم، نافع.

تحفة المؤمنین / ج‏1 / 630 / فرنجمشک: ..... ص : 630

در آخرِ دوّم، گرم و خشک و برّى، گرم‏تر و قوى‏تر است. مفتّح سده دماغى و مصفاة و مقوّى جگر و دل و معده‏ سرد و هاضم غذاى غلیظ و آروغ او خوشبوى و در افعال، بهتر از مرزنجوش و سوسنبر و جهت وسواس و خفقان بلغمى و سوداوى و تحلیل ریاح و تسکین مغص و درد سر بارد و برانگیختن اشتها و رفع سپرز، نافع.

تحفة المؤمنین / ج‏1 / 726 / کندش: ..... ص : 725

و محلّل ریاح و مقى‏ء و مدرّ بول و حیض و مخرج جنین مرده و قاتل زنده و مقوّى جگر و معده‏ سرد و جالى و به غایت عطسه آرنده و آشامیدن و طلا کردن او جهت استسقاء و سپرز و یرقان و عرق النسا و مفاصل و طلاى او با عسل جهت بهق و برص و حکّه و قوبا و سعوط او به آب به قدر یک عدس جهت امراض بارده دماغى و با روغن بنفشه جهت شب کورى و ضعف باصره و رفع بى‏هوشى مصروع و مسکوت و بى‏حسى صاحب فالج و ضماد او با دو وزن او زرنیخ و روغن زیتون جهت رویانیدن موى داء الثعلب و داء الحیة، مجرب و قى کردن به آن جهت عسر نفس و ربو و با بیخ کبر و جاوشیر جهت ریزانیدن سنگ گرده و مثانه و تنقیه سودا، نافع و روغنى که در آن جوشانیده باشند جهت امراض بارده گوش، خصوصاً جهت کرم و جهت حکه آن قوى الاثر است.

تحفة المؤمنین / ج‏1 / 741 / لبن الحامض: ..... ص : 741

او، مضرّ معده‏ سرد و کثیف و دیر هضم و مسدد و مولد خلط خام و مضر تبهاى مرکّبه و عفنه و مصلحش معاجین حارّه و زنجبیل پرورده است.

تحفة المؤمنین / ج‏2 / 147 / معجون خیارشنبر: ..... ص : 147

که سمرقندى ذکر کرده جهت قولنج حارّ و بارد و رمد و زکام و نزله و درد سینه، نافع و مضرّ معده‏ سرد و جهت دیر گذشتن او و مصلحش استعمال او با آب طبیخ رازیانه و خطمى و شبت و گاوزبان است و قوتش تا ده سال باقى است. و قدر شربتش از پنج مثقال تا هفت مثقال.

تحفة المؤمنین / ج‏2 / 224 / فالوذج: ..... ص : 224

معرَّب از پالوده است. از تر حلواى نشاسته، اعدل در منافع، مثل آن و مضرّ معده‏ سرد و مرطوبین است: نشاسته را با قدرى شکر که مایل به شیرینى گردد چندان جوش دهند که چون سرد شود بسته گردد، پس در طبقى کرده و بعد از بسته شدن به کارد ریزه کنند و با شربت قند و عسل به حسب امزجه استعمال نمایند.

تحفة المؤمنین / ج‏2 / 224 / فرنى: ..... ص : 224

که به عربى، محلبیه نامند، کثیر الغذاء و مبهّى و مسمِّن بدن و مقوّى گرده و جهت خشونت حلق، سرفه و طول عمر و تولد منى و یبوست طبع، نافع و مسدد و مضرّ جگر ضعیف و درد معده‏ سرد، بطى‏ء الهضم است: آرد برنج را با آب و شیر بالمناصفة چندان بجوشانند که مهرّا شود و شکر به قدر حاجت اضافه نمایند و طبخ دهند تا بسته شود.

تحفة المؤمنین / ج‏2 / 438 / مقوى معده ..... ص : 437

سرو ثمرش، لعوقاً. سعد. سفرجل‏ و همچنین شکوفه‏اش. سنبل‏. شاهترج‏. شیح‏ آب خوردن از ظرف آن. شبت‏. شیرخشت‏. عدس‏. عصفور استخوان سائیده آن. علیق‏ برگش، ضماداً. عود بى‏عدیل. غبیرا. فاغره‏. فستق‏ پوست سبز بیرونش، به غایت مفید. فلفل‏. فیروزج‏. قاقله‏. قرنفل‏. قرفه‏ جهت معده‏ سرد، قوى‏تر از دارصینى.

طب أکبرى / ج‏2 / 729 / قسم اول: در لحمى ..... ص : 728

اسباب جزئیه ضعف و سردى جگر بسیار است: یکى نزف و برآمدن خون از بدن به افراط. دوم، احتباس خون معتاد. سیم، آب شدید البرد نوشیدن خاصه در حمام و در فراش گرم و عقب حرکت مفرط بدنیه یا نفسانیه. چهارم، آنکه در عضوى از اعضا که مجاور کبداند چون سپرز و معده و شش و گرده آفتى پدید آید و بدان سبب در فعل جگر ضعف رو نماید؛ مثلا سپرز ورم کند یا ضعیف شود پس سودا از جگر نتواند کشید و کثرت سودا، قواى جگر را ضعیف کند و هضم آن را باطل سازد؛ یا معده‏ سرد گردد و ضعیف شود و به سبب نقصان هضم، کیلوس خام به جگر رود و جگر نیز هضم نتواند کرد چنان‏چه باید و هم‏چنان به اعضا منجذب شود و به سبب خامى، جزو بدن نگردد و در خلل گوشت بماند.

خلاصة الحکمة / ج‏1 / 521 / چهارم از اجناس امزجه لون بدن است: ..... ص : 519

[فایده‏]: و گاه است که در یک مرض، اختلاف در دو عضو ظاهر مى‏گردد؛ مثلًا زبان سفید مى‏گردد و بشره و وجه و جمیع بدن- خصوص چشم- زرد مى‏گردد و یا میل به سیاهى مى‏نماید؛ چنان چه در بعضى، یرقان مى‏باشد به سبب سدّه‏اى که فیمابین طحال و معده واقع شده و یا فیمابین مراره و معده که سوداء و صفراء به معده نمى‏ریزد و به جمیع بدن منتشر مى‏گردد و باعث سفیدى زبان و زردى تمام اعضاء مى‏گردد. و نیز به سبب عدم انصباب صفراء به معده‏، سرد گردد و باعث تولید بلغم شود و اثر آن بر زبان ظاهر گردد؛ زیرا که زبان، مبین حال معده است.

خلاصة الحکمة / ج‏3 / 103 / اطریفل صغیر خبث الحدیدى ..... ص : 103

فایده: از براى اصحاب معده‏ سرد و بواسیر و ریاح بارده و رنگ رو را صافى گرداند و اشتهاى طعام آورد و طعام را هضم کند.

خلاصة الحکمة / ج‏3 / 191 / زنجبیل مربا ..... ص : 191

خواص: گرده و مثانه را قوت دهد و باه را زیاده کند و قوت مجامعت ببخشد و معده‏ سرد را مفید و مقوى هاضمه و ملینه آن و مجفف رطوبات است.

خلاصة الحکمة / ج‏3 / 285 / ماست/ صقرات ..... ص : 285

مضرات: امّا مضرّ معده‏ سرد و کثیف و دیر هضم و مسدّد و مولد خلط خام و ضرر مى‏کند تب‏هاى گرم مرکبه و عفنه را.

مخزن الأدویه: دائرة المعارف خوردنیها و داروهاى پزشکى سنتى ایران (طبع قدیم) / 107 / * افعال و خواص و منافع آن ..... ص : 106

معین است بر اطلاق آن و دفع ضرر آن از معده‏ سرد و سزاوار آن است که مطحول تناول نماید آن را پیش از طعام و تا منحدر نکردد مبادرت بخوردن طعام ننماید و آلوى خشک را چون بپزند با آب و صافى نموده با ترنجبین و یا عسل و یا شکر بیاشامند ابلغ است در تلیین طبیعت و آلوى سفید بطئ الهضم است و مسهل نیست مانند ترش و میخوش و خوردن آن بعنوان تفکه انسب نه بطریق دوا و علاج و آلوى کوهى که رنک بعضى از ان سرخ بود و ترش و آن را مى‏پزند و بدست مالیده مى‏کذارند تا زمانی که غلیظ و بسرحد انعقاد رسد و از ان قرصها ساخته بشکل کرده نان تنک و بشهرها نقل مى‏نمایند جهت اصلاح اغذیه و مزورات ببیماران بکار آید و اجاص برى مضر است بمعده و موجب حبس و عقل بطن است چون با کلاب یا طلا جوش دهند و شکوفه آن را چون بخایند قطع مواد نازله نماید و ضماد آن بر سر جهت صداع حار نافع‏

مخزن الأدویه: دائرة المعارف خوردنیها و داروهاى پزشکى سنتى ایران (طبع قدیم) / 226 / * افعال و خواص آن ..... ص : 225

صفراویه محترقه و اعانت بر هضم و ادرار بول و تفتیت سنک کرده و با شکر تبرید زیاده نماید و با شیر جهت امراض سوداویه و با تمر هندى جهت مواد صفراویه و جرب و حکه و با شیر خشت و امثال آن جهت تپهاى حاره و دفع خلط ردى الکیفیة که مقدار آن کم باشد مفید بهترین اوقات تناول آن ما بین دو طعام است که طعام اول انحدار یافته باشد و بالاى طعام مفسد هضم و ناشته خوردن مضر خصوصا که هوا کرم و عطش بسیار غالب باشد و چون سر هندوانه را سوراخ نمایند و قدرى عسل در ان ریخته سر آن را مستحکم بسته یک هفته در زیر سرکین اسپ دفن نمایند مانند شراب مسکر مى‏کردد اما مغثى و مفسد معده است و هندوانه در مزاجى که صفرا بسیار غالب باشد از جهت لطافت مستحیل بصفرا مى‏کردد مانند آب کدو مضر سپرز و بارد المزاج و معده‏ سرد و مصلح آن عسل و کلقند و در مبرود المزاج بدون مصلح مضعف باه و مورث درد مفاصل و امثال آن است و تخم آن در دوم سرد و تر و در جمیع افعال مانند تخم کدو است و با قوت مسکنه مواد متحرکه مانند آن مقدار شربت آن تا پنج درهم و جهت اخراج حصاة و انحدار غذاء از معده کویند مجرب است و مرباى پوست هندوانه با عسل و شکر جهت برسام و وسواس و بهریبسى و درد سینه و ضعف معده که از خلط کراثى باشد و تقویت هاضمه نافع و صنعت آن در قرابادین کبیر ذکر یافت و شراب آن نیز

مخزن الأدویه: دائرة المعارف خوردنیها و داروهاى پزشکى سنتى ایران (طبع قدیم) / 357 / * افعال و خواص ان ..... ص : 357

مطفی حرارت خون و صفرا و قامع صفرا و مقطع بلغم حاصل در معده و حابس طبع و مانع انصباب مواد و مقوى جکر و بدن و رافع تشنکی و سستی اعضا و ضماد سائیده خشک آن جهت خشبو کردن عرق و حصف و منع تولد آن در ان سال ثانیا و جوشش و خارش و سستی بدن نافع و مضعف معده‏ سرد و مضر باه و مولد ریاح و مغص و مورث عطش در بعضى امزجه بجهت تکثیف آن اجزاى معده را مصلح آن کلقند و انیسون و انجیر بدل آن ریباس و حماض و اترج و رب آن قاطع تشنکی و مسکن حرارت و التهاب معده و جهت اسهال مرارى و برانکیختن اشتها و حفظ جنین و تقویت احشا و منع غثیان صفراوى و خمار و منع قبول مواد و با رب انار میخوش جهت صفراوى مجرب و عصاره آنکه در آفتاب خشک کرده باشند جهت خناق و ورم حنجره و لهاة و قلاع دهان و رعاف و قئ الدم و با آب کندنا جهت تجفیف دانه بواسیر و فرزجه آن جهت تنقیه و اصلاح رحم و با سرکه جهت نواصیر و قطور آن جهت چرک کوش و غرغره آن جهت ورم حلق و اکتحال آن جهت دمعه و خشونت اجفان و تاکل آن و حقنه آن جهت قرحه امعا و سیلان رطوبات رحم مفید و در سائر افعال مانند رب آن و آب آن در افعال مانند عصاره آن و مقوى قوت ماسکه معده و چون توتیا را بآن پرورده کنند و بدستور سائر ادویه عین را بغایت مقوى فعل آنست مضر سینه و مورث سعال مصلح آن کلقند و شربت خشخاش مقدار شربت از عصاره آن یک مثقال بدل آن آب سیب ترش و سماق و شراب آنکه از آب‏غوره قریب بشیرینی و رسیدکی سه جزو و عسل کف کرفته یک جزو ترتیب دهند بدین طریق که سه چهار روز در آفتاب کذارند تا بجوش آید پس صاف کرده در خم نموده در آفتاب کذارند تا برسد قابض و مقوى معده و منشف رطوبات رحم و جهت بطوء هضم و استرخاى معده و قولنج ثفلی و وبا و در سائر افعال مانند عصاره آنست و کهنه یکساله و زیاده آن بهتر و قوى‏تر تازه آنست و بدستور چون بآتش بقوام آورند و شربت سازند

مخزن الأدویه: دائرة المعارف خوردنیها و داروهاى پزشکى سنتى ایران (طبع قدیم) / 782 / * افعال و خواص آن ..... ص : 781

در حرف المیم مع الخاء المعجمة مذکور خواهد شد ان شاء اللّه تعالى المضار مضر مبرودین و معده‏ سرد و کثیف و دیرهضم و مسدد و مولد خلط خام و مضر تپهاى عفنه مصلح آن معاجین حاره و زنجبیل مربى است و اغذیه مصنوعه از ان در قرابادین کبیر بتفصیل ذکر یافت و چربه بالاى آن را بر سر مالیدن مرطب دماغ و منوم و قائم مقام روغن تخم کدو است‏

مخزن الأدویه: دائرة المعارف خوردنیها و داروهاى پزشکى سنتى ایران (طبع قدیم) / 815 / * افعال و خواص ان ..... ص : 815

جالی و ملین و قاطع اخلاط لزجه و مفتح و منضج بلغم غلیظ و مقوى اعضاى بارده و معده‏ سرد و احشا و اشتها و دافع امراض بارده عصبانیه و دماغیه و اوجاع مفاصل و قئ و قراقر شکم و اذیت ادویه قتاله و ضعفى که از جماع بهم رسیده باشد و مدر بول و حیض مضر محرور المزاج و صفراوى و اورام حاره احشا مصلح آن ربوب حامضه مقدار شربت آن تا سی مثقال است شیخ الرئیس در مبحث قولنج کفته که ماء العسل ماخوذ براى قولنج باید که طبخ بسیار یافته باشد تا نفخ آن زائل کردد و الا ضعیف الطبخ نفخ مى‏نماید*

قرابادین کبیر / ج‏1 / 596 / اجاص ..... ص : 596

بکسر همزه و فتح جیم مشدده و الف و صاد مهمله بسریانى جاصا و رانا و سکنبا و کوکافیلون نامند و بفارسى آلو و آن اقسام است آلوى زردآلوى سیاه که آن را اهل مغرب عین البقر نامند و الوچه که آن را اردک نامند و آلوچه جنکلى ترش و شاه‏بلوج که آن را الوى سفید کویند و الوچه سلطانى الوى سرخ و لیکن چون مطلق ذکر آن شود مراد از آن الوى سیاه فارسى و الوى بخارائى است و در اول سرد و در دویم تر است و خاصیت آن تبرید و ترطیب معده و تلیین طبیعت است بسبب لزوجت و رطوبتى که آن را مى‏باشد و بد است براى معده و ساقط کننده شهوت طعام است خصوص شیرین آن و با غدائیت اندک و مزاق و ملین و مسهل صفراى رقیق و مسکن حرارت دل و مطفى صفرا و قى صفراوى و تشنکى و تبهاى صفراوى و صداع حار و خارش بدن و نقوع آن مرطب معده و جهت قى و غثیان صفراوى نافع و رطب آن ابلغ است در اطلاق و خصوص شیرین نرم رسیده آن الا آنکه اجاص حامض برودت آن زیاده و تلیین آن کمتر و بسا باشد که اطلاق بطن کند نیز به تقطیع و تلطیف چون سائر چین‏هائى که مى‏باشد ترش صرف هرگاه بیابند در معده و امعا فضلى اما اکر دریابند معده و امعا را پاک پس آن بجانب حبس بطن اقرب است یا آنکه معده پاک از فضول نادر است پس ازین جهت الوى حامض به سبب حموضت و لزوجت جوهر و رطوبت نیز مى‏باشد مسهّل و از الو آنچه کوچک و صلب بود قابض باشد آن بد است بجهت آنکه غیر لذیذ است و نیست مطلق بطن و ماء العسل معین بر اطلاق و دفع ضرر آن از معده‏ سرد و الوى خشک را بپزند چون باب و صافى نموده بنوشند با شکر یا ترنجبین یا عسل مى‏باشد ابلغ در تلیین طبیعت و سزاوار آن است از براى مطحول که تناول نماید اجاص را پیش از طعام و مبادرت بخوردن طعام نکند تا زمانى که الو منحدر شود و الوى سفید بطى الهضم است و نیست مسهل مثل غیرش و خورده میشود از براى تفکه نه از براى علاج الوى مز یعنى ترش و شیرین موافق است از براى تسکین التهاب قلب و اما اجاص بردى ردى است از براى معده و موجب عقل بطن است و غرغره به طبیخ برک و بیخ وى جهت ورم لهاة و منع نزلات دماغى و ورم لوزتین و تقویت لثه و آشامیدن آن نافع از براى دفع کرم معده و ضماد برک آن با سرکه جهت کشتن کرم امعا مجرب و مضر است بدماغ و مصلحش عناب و مضر است بمعده و مصلحش کلقند و در مبرودین مصطکى و کندر و عسل و قدر شربتش تا نیم رطل و

قرابادین کبیر / ج‏1 / 759 / اطریفل خبث الحدید دیگر منقول از قانون شیخ الرئیس نافع از براى اصحاب معده ..... ص : 759

اطریفل خبث الحدید دیکر منقول از قانون شیخ الرئیس نافع از براى اصحاب معده‏ سرد و بواسیر و ریاح بارده و رنک رو را صافى کرداند و اشتهاى طعام اورد و طعام را هضم کند

قرابادین کبیر / ج‏1 / 799 / بطیخ هندى ..... ص : 799

که بفارسى هندوانه و بعربى دلاع و دابوقه و بهندى تربز نامند و در اول دویم سرد و در اخر آن تر و مسکن حدّت صفرا و خون و تشنکى و مدر بول و ملیّن طبع و آب او با عسل و زنجبیل جهت قطع بلغم و با شیر جهت امراض سوداوى و با تمر هندى جهت مواد صفراوى و جرب و حکه و با سکنجبین جهت تفتیح سده و ادرار بول و یرقان و مواد محترقه و اعانت بر هضم و با شیرخشت و امثال آن جهت تبهاى حاره و دفع خلط درى الکیفیّة که کم مقدار باشد مفید و مولد خون رقیق و بلغم شیرین و مرتب بدن و مضر سپرز و بادر المزاج و مضر معده‏ سرد و مصلحش کل قند و عسل و قند و امثال آن و در مزاجى که صفرا بسیار غالب باشد هندوانه از جهت لطافت مستحیل بصفرا میشود مثل آب کدو و در مبرودین بدون مصلح مورث ضعف باه و درد مفاصل و امثال آن است چون هندوانه را سوراخى کرده قدرى عسل در آن ریخته سوراخ را محکم کنند و یک هفته در زیر سرکین اسپ دفن کنند آب آن مثل شراب مسکر میکردد اما مغشى و مفسد معده است و تخم او در دویم سرد و در جمیع افعال مانند تخم کدو است و قدر شربتش تا پنج درم است و در اخراج حصاة و انحدار خربزه از معده کویند مجرب است‏

قرابادین کبیر / ج‏2 / 927 / جوارش خبث الحدید نافع از براى اصحاب معده سرد و بواسیر ..... ص : 927

[جوارش خبث الحدید نافع از براى اصحاب معده‏ سرد و بواسیر]

قرابادین کبیر / ج‏2 / 927 / جوارش خبث الحدید نافع از براى اصحاب معده سرد و بواسیر ..... ص : 927

جوارش خبث الحدید نافع از براى اصحاب معده‏ سرد و بواسیر و ریاح بارده و رنک رو را صافى کرداند و اشتهاى طعام اورد و طعام را هضم کند

قرابادین کبیر / ج‏2 / 966 / دهن دهامون ..... ص : 966

دهن دهامون از رومیان است معنیش برومى ده دوا بود معده‏ سرد را نافع باشد و اعضا را محکم کند و بهر درد که از سردى باشد نفع دهد

قرابادین کبیر / ج‏2 / 992 / مرباى زنجبیل که اسهل و بهترین انواع و معمول اهل هند است ..... ص : 992

مربّاى زنجبیل که اسهل و بهترین انواع و معمول اهل هند است کرده و مثانه را قوت دهد و باه را زیاده کند و قوت مجامعت ببخشد و معده‏ سرد را مفید و مقوى هاضمه و ملینه آن و مجفف رطوبات است‏

قرابادین کبیر / ج‏2 / 992 / مرباى زنجبیل مرکب که اسهل و بهترین انواع و معمول اهل هند است ..... ص : 992

مربّاى زنجبیل مرکب که اسهل و بهترین انواع و معمول اهل هند است کرده و مثانه را قوت دهد و باه را زیاده کند و قوت مجامعت بخشد و معده‏ سرد را مفید و مقوى هاضمه و مجفف رطوبات است‏

قرابادین کبیر / ج‏2 / 1007 / سفوف قرنفل معده سرد و تبها را سود دارد ..... ص : 1007

سفوف قرنفل معده‏ سرد و تبها را سود دارد

قرابادین کبیر / ج‏2 / 1076 / ضماد دیکر معده سرد را کرم کنند و قوت دهد ..... ص : 1076

ضماد دیکر معده‏ سرد را کرم کنند و قوت دهد

قرابادین کبیر / ج‏2 / 1076 / ضمادى که معده سرد را قوت دهد و کرم کند ..... ص : 1076

ضمادى که معده‏ سرد را قوت دهد و کرم کند

قرابادین کبیر / ج‏2 / 1076 / ضمادى که معده سرد را نافع باشد ..... ص : 1076

ضمادى که معده‏ سرد را نافع باشد

قرابادین کبیر / ج‏2 / 1096 / ماء العسل معده سرد را قوة دهد و اشتهاى طعام اورد و بول براند ..... ص : 1096

[ماء العسل معده‏ سرد را قوة دهد و اشتهاى طعام اورد و بول براند]

قرابادین کبیر / ج‏2 / 1096 / ماء العسل معده سرد را قوة دهد و اشتهاى طعام اورد و بول براند ..... ص : 1096

ماء العسل معده‏ سرد را قوة دهد و اشتهاى طعام اورد و بول براند و مفاصل را سودمند بود و بالجمله جمیع امراض بلغمیه را نافع باشد

قرابادین کبیر / ج‏2 / 1113 / سفوف عود نوع دیکر معده سرد را کرم کرداند ..... ص : 1113

سفوف عود نوع دیکر معده‏ سرد را کرم کرداند

قرابادین کبیر / ج‏2 / 1122 / فرنى ..... ص : 1122

بعربى مهلبیه نامند کثیر الغذاء و مبهى و مسمن بدن و مقوى کرده و مولد منى است و جهة خشونت حلق و سرفه و یبوست طبع نافع و مسدد و مضر جکر ضعیف و درد معده‏ سرد و بطی‏ء الهضم‏

قرابادین کبیر / ج‏2 / 1182 / سفوف لک دیگر مشهور بسفوف عباده ..... ص : 1182

سفوف لک دیکر که مشهور بسفوف عباده است معده‏ سرد و تر را نافع باشد و رخاوت آن را زایل کرداند و جکر را قوت دهد و هزال آن را برطرف سازد

تذکرة العلاج / 198 / غوره ..... ص : 198

بعربى حصرم کویند در اوّل و دیّم سرد و در آخر ان خشک و عصاره او سرد و خشک و مطفى حرارت خون و صفرا و قامع صفرا و مقطع بلغم معده و مقوى جکر و بدن و حابس طبع و مانع انصاب مواد و رافع سستى اعضاء و تشنکى و منصف معده‏ سرد و مضرباه و مولد ریاح و مغص و مصلحش کلقند و انیسون و انجر است‏

تذکرة العلاج / 203 / ماست ..... ص : 203

بعربى لبن الحامص کویند در دیم سرد و تر مرطب و مقوى باه و محرورین و مسکن تشنکى و غذائیّه نسبت بدوغ زیاده در سایر افعال قریب اوست مضر معده‏ سرد و کثیف و دیر هضم و سدّه و مولد خلط خام و مضرتهاى مرکّبه و عنفه و مصلحش معاجین حاره است‏

تذکرة العلاج / 206 / هندوانه ..... ص : 205

نامند در اوّل سیّم سرد و در آخر ان تر و مسکن حدت صفرا و خون و تشنکى و مدر بول و ملیّن طبع و با سکنجبین جهة تفتح سدّه و ادرار بول و یرقان و مواد محرقه و اعانه بر خصم و و مضر سپرز و بارد المزاج و مضر معده‏ سرد و مصلحش کلقند و عسل‏

مخازن التعلیم / 71 / افسنتین ..... ص : 71

بهندى مجترى گویند اسم نباتیست در اول دوم گرم و در آخر آن خشک و مفتح و ملطف و مشتهى و مسهل صفرا و سائر اخلاط معده و منقى عروق و سینه و شش و مقوى بدن و جگر و معده‏ سرد و مدر بول و حیض و عرق و تریاق سموم مشروبه و ملذوعه و محلل ریاح و جهت یرقان و رعشه و سکته و با افتیمون جهت تنقیه سودا نافع و چون‏

مخازن التعلیم / 80 / بطیخ هندى ..... ص : 80

بفارسى خرپوزه هندى و تبریزى و هندوانه و در هندى تربوز نامند در اول دوم سرد و در آخر آن تر مسکن حدت صفرا و خون و تشنگى و مدر بول و با سکنجبین جهت تفتیح سده و یرقان و با شیرخشت و مانند آن جهت تپهائ حاره مفید و مولد خون رقیق و بلغم شیرین و مضر سپرز بارد المزاج و مضر معده‏ سرد و مصلح آن گلقند و عسل و در مزاجى که صفرا غالب باشد هندوانه از جهت لطافت مستحیل بصفرا مى‏شود و در امزجه بارده بدون مصلح مورث ضعف باه و درد مفاصل و امثال آنست و تخم او در دوم سرد و تر و در جمیع افعال مانند تخم کدو است و در اخراج حصاة و انحدار خرپوزه از معده گویند مجرب است و قدر شربت او تا پنج درم‏

مخازن التعلیم / 96 / خبه ..... ص : 96

بفارسى خاکشى و در هندى خوب‏کلان نامند در دوم گرم و در اول تر مبهى و مشتهى و مقوى معده و هاضمه و جهت معده‏ سرد و آبله حصبه و شرى و سه درم او جهت رفع سمّیت ادویه و یک نیم مثقال او جهت نفث اخلاط سینه و ریه و ضمادش جهت اورام صلبه و ورم بن گوش و پستان و انیثین و فرزجه او با عسل جهت اعانت حمل نافع و قدر شربتش تا دو مثقال و مصدع و مصلحش کتیرا و بوزنش تودریست‏

مخازن التعلیم / 124 / فرنجمشک ..... ص : 124

معرب از پرنجمشک فارسى است و آن برى و بستانى مى‏باشد در آخر دوم گرم و خشک و برى گرم و تر و قویتر است مفتح سده دماغى و مصفاة و مقوى جگر و دل و معده‏ سرد و هاضم غذائ غلیظ و در افعال بهتر از مرزنجوش و تمام و جهت وسواس و خفقان بلغمى و سوداوى و تحلیل ریاح و تسکین مغص و درد سربارد و برانگیختن اشتها و رفع سپرز نافع و مولد مره سودا و مصدع محرورین و مصلحش بنفشه و سکنجبین و بدلش سوسنبر؟؟؟ و تخم او بسیار خشک هاضم و مجفف منى و قدر شربتش سه درم و از تخم او تا دو درم است‏

مخازن التعلیم / 138 / لبن الحامض ..... ص : 138

بفارسى ماست نامند و بهندى چهاچه گویند در دوم سرد و تر و مرطب و مقوى باه محرورین و مسکن تشنگى و غذائیت او نسبت بدوغ زیاده و در سایر افعال قریب باوست و مضر معده‏ سرد و کثیف و دیرهضم و مسدود مولد خلط خام و مضر تپهائ مرکبه و عفنه و مصلحش معاجین و ادویه حاره و زنجبیل مربى‏

دقائق العلاج / ج‏1 / 400 / فصل قولنج ..... ص : 398

بنفشه ده جزء، ریشه شیرین‏بیان پوست گرفته، تربد سفید نرم از هرکدام پنج جزء آنها را قرص مى‏کنند و مقدار خوراک آن ده گرم است که باید با آب گرم نوشیده شود. داروى دیگر که براى معده‏ سرد و ترشى آن و شکستن باد ها و باز کردن بستگیهاى کبدى مفید مى‏باشد این است: زیره کرمانى بیست و دویست و پنجاه گرم برگ سداب پنجاه گرم نطرون (بوره ارمنى) پنجاه گرم افتیمون (کشوث) 75 گرم که آنها را کوفته و با مقدارى که لازم است عسل خمیر مى‏کنند و مى‏خورند و نیز راه ساختن آب عسل که داروى کسانى است که عادة بقولنج گرفتار مى‏شوند این است: چهارصد و پنجاه گرم عسل را در سه لیتر آب مى‏جوشانند تا نزدیک بسفتى شود سپس کیسه‏اى که در آن قدرى فلفل باشد-

اکسیر اعظم / ج‏4 / 136 / بوعلى سینا ..... ص : 135

و اگر معده‏ سرد زیاده باشد و تب غیر شدید و غیر خالص بود در آن اندک فلفل داخل کنند حسب رأى‏ بقراط پس اگر علامات بر قرب بحران دلالت کند به ماء الشعیر و آب انار و سکنجبین اکتفا کنند و فواکه نیک براى ایشان انار شیرین و چاشنى دارد آلو پخته و خام است و اما هندوانه چیزى عظیم النفع است با وجود لذت آن تلیین و ادرار و کسر شدت حرارت کند و عرق آورد و دستنبویه کوچک مضرت نکند و از بقول کدو و خیار و بادرنگ و کاهوست.

اکسیر اعظم / ج‏4 / 315 / دبیله ..... ص : 314

و ابن نوح‏ گوید که دبیله با ورم و بلا ورم بود و سببش ضعف هضم و سوء هضم است یا به سبب کثرت اکل یا تناول اغذیه غلیظه یا ضعف معده و جگر یا هم یا فکر طویل که در مزاج قلب برودت پیدا کند و بدان سبب فم معده‏ سرد شود پس هضم ضعیف گردد و از تخمه رطوبات غلیه لزجه در عضوى پیدا شود و این رطوبات گرداگرد آن را از اجسام فاسد کند و براى نفس خود موضع به سبب طول مکث او در آن به همرساند بعده رنگ این رطوبات متغیر گردد یا به سوى سفیدى و آن را شحمیه نامند و یا به سوى زردى و آن را عسلیه گویند و یا به سوى سیاهى و آن را عقیدیه خوانند بعد از آن در این رطوبت اجسام صلب مختلف که از جنس رطوبت باشد متولد گردد بلکه از جنس اصناف اجسام صلبه باشد مثل زیره موى و پاره استخوان و قطعه خرقها و ریگ و گچ و چوب و غیر آن که در قول‏ طبرى‏ مسطور شد چون بشکافند در آن این اشیا یافته شود و بعض آن بسیار بدبو و بعضى بى‏بو باشد.

راز درمان (رساله اى در پزشکى سنتى و گیاه درمانى) / ج‏1 / 152 / آسم ..... ص : 151

6- گرمى جگر و سردى معده که این خود اشکالى در درمان ایجاد مى‏کند (ضعف قلب و رعایت اعضا دیگر) در اینجا دارویى لازم بود که بجگر گرم و معده‏ سرد او بسازد. ضمنا مسکن اعصاب و ملین طبع و دافع سودا و نوبه مزمن باشد.

راز درمان (رساله اى در پزشکى سنتى و گیاه درمانى) / ج‏2 / 10 / طبیب خادم طبیعت است ..... ص : 7

اهل فن مى‏دانند که پزشکان پیشین از روى تجربه نه گونه مزاج یا طبیعت در انسان یافته بودند: «گرم»، «سرد»، «خشک»، «تر»، «گرم و تر»، «گرم و خشک»، «سرد و تر»، «سرد و خشک» و «معتدل». علاوه بر آن یافته بودند که در یک شخص و در یک زمان ممکنست یک عضو «گرم» و یک عضو «سرد» شود. مثلا معده‏ «سرد» و کبد «گرم» گردد. در این صورت باید از خوردن غذاهائى که طبیعت «سرد» داشته و تأثیر «سردى» در بدن مى‏کنند خوددارى نمود، چرا که استفاده از این‏گونه غذاها در شخص ایجاد سستى، تنبلى، فراموشى، خواب زیاد، سرگیجه و ... مى‏نماید و از سویى دیگر با صرف خوراکى‏هاى «گرم» عوارضى نظیر بیخوابى، اضطراب، یبوست، خشکى دهان، بثورات پوستى و حالات عصبى بروز مى‏کند.

راز درمان (رساله اى در پزشکى سنتى و گیاه درمانى) / ج‏3 / 254 / یادداشت بیمارى چاقى ..... ص : 254

درمان- براى درمان چاقى به روش سنتى باید ابتداء فهمید که طبیعت بیمار چگونه است؟ آیا طبیعتش گرم است یا سرد یا آنکه بعضى از اعضایش گرم هستند و برخى دیگر سرد. فى المثل ممکنست جگر گرم و معده‏ سرد باشد. گاهى نیز طبیعت بیمار متغیّر مى‏گردد. بدیهى است درمان هریک از این اقسام با یکدیگر فرق مى‏کند و در صورت عدم توجه به این امر گاه داروها نتیجه بد و معکوس به بار خواهند آورد.

طب در دوره صفویه / متن / 179 / فصل سوم تخصص‏هاى جراحى و جراحى‏هاى کوچک ..... ص : 167

غلیظ جمع شود و باز گذاشتن تا خروج کند و در روز فصد طعام لطیف و اندک باید خورد و محرورى مزاج شراب لیمو با زرشک یا انار حامض یا حماض یا نارنج با گلاب و عرق بید با آب خنک بعد از آن جایز است و اگر مزاج بلغمى و معده‏ سرد باشد شربتى از شکر مکرر و یا نبات مصرى و امثال اینها بیاشامد ....

راهنماى داروهاى تندرستى / متن / 368 / در اسباب استسقاء طبلى است ..... ص : 368

بدان که فرموده است ابو على سینا مى‏باشد اکثر اسباب طبلى فساد هضم اوّل است بجهة خواطر قوّه و یا بجهة خواطر مادّة پس به‏درستى که آن مادّة زمانى که هضم نشود خوب و حال آنکه عمل کرده است در آن حرارة ضعیفة یک نوع فعل غیر قوىّ و اکراه داشته باشد آن مادة را بدن مى‏باشد اولى چیزى که مستحیل شود بسوى آن چیز او بخاریة و ریحیه است بخصوص زمانى که بوده باشد معدة سرد و تر پس در چنین حال معده مهیّا نمى‏گرداند مر هضم کبد را حاصل عبارت شیخ مى‏رساند که سبب استسقاء طبلى ضعف کبد است در اثر ضعف هضم معدى که هضم اوّلش مى‏گویند در اثر سردى و ترى آن معدة و پس از آنى که معدة سرد و تر شد و کبد ضعف پیدا کرد تولید اجتماع موادّ بخارى و ریحى مى‏گردد در نواحى معدة و امعاء که فضاء جوف اسفل و ما بین شرب و صفاق و بعضى نوشته‏اند سبب استسقاء طبلى حرارة مزاج کبد است با سرد و تر بودن معدة پس هضم نمى‏کند معدة طعام را خوب و مهیا نمى‏کند از براى هضم شدن غذا در کبد و مى‏گوئیم این انتفاخ در نواحى معدة و امعاء از موادّ ریحى حاصل نمى‏شود مگر اینکه هضم کبدى ضعیف گردد اعمّ از اینکه از برودت بسیار باشد یا از حرارت بسیار باشد و یا از اکل اغذیه بسیار سرد باشد البتّه این ضعف کبدى حاصل نمى‏شود مگر اینکه معده قبلا سرد و تر و ضعیف گردد آن‏وقت غذاى وارد در معدة ناهضم مانده و تبدیل ببخار و باد مى‏گردد یعنى سوء مزاج سرد و تر معدة وقتى بحدّى رسید که کبد ضعیف شد آن ضعفى که از جذب غذا عاجزاند از اجتماع غذا در معدة ببخار تبدیل خواهد شد

دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج‏1 / 182 / ضرر و اصلاح: ..... ص : 182

مضر سرد مزاجها و معده‏ سرد و بوجود آورنده باد غلیظ است و مصلح آن پختن با چغندر و خوشبو کردن با ادویه خوشبو و ابازیر گرم و با آبکامه خوردن است.

دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج‏1 / 232 / خواص: ..... ص : 232

افلنجه مفتح، ملطف، مقطع، محلل، قابض، مقوى سر و معده‏ سرد، مفتح‏

دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج‏2 / 413 / تعریف: ..... ص : 412

میوه تخم خبازى در مزاج از برگهایش سردتر است و براى معده‏ سرد مضر است.

دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج‏2 / 605 / تعریف: ..... ص : 604

خوش مى‏باشد و هبوب جنوب بد حال مى‏گردد که بر پرواز خود قدرت ندارد و آن در هند چهار نوع مى‏باشد: یکى بزرگ خاکسترى رنگ مایل به سیاهى و منقش به سیاهى و این را به هندى کهیر مى‏نامند از آن کوچکتر و آن سیاه منقش به سفیدى و خاکسترى و این را کالا تیتر یعنى دُرّاج سیاه مى‏نامند و سوم از آن کوچکتر و سفید مایل به خاکسترى و این را گوریا بضم کاف فارسى یعنى سفید مى‏نامند و چهارم از همه کوچکتر و خاکى رنگ، بالاى منقار آن خطوط سیاه و سفید و این را به هندى بهت تیتر مى‏نامند و به قول شیخ بهتر از گوشت کبک است و مى‏گویند حق آن است که آن گرم مایل به خشکى است و آن زیاد کننده جوهر دماغ و فهم و حفظ است و چون گوشت آن با روغن گاوى جوش دهند و سه قطره آن را در گوش چکانند درد ساکن مى‏گردد و گوشت آن براى مریضها نیکو است و بر معده خفیف‏تر و مقوّى معده‏ سرد مزاج و مرطوب و زیاد کننده شیر و منى.

دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج‏2 / 606 / خواص: ..... ص : 605

ماده‏اش بیشتر تولید حافظه و درک و فهم مى‏نماید. معده‏ سرد مزاجها را تقویت مى‏کند، مراره و خون و شکم آن قوت بصر را زیاد و غبار را از چشم مى‏برد و لکه‏هاى پوست را از بین مى‏برد.

دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج‏3 / 80 / * رته ..... ص : 80

در علاج و اسهال شدید مفید و خوردن دو درهم از آن معده‏ سرد را سرحال مى‏آورد خوردنش درد زهدان را دوا کند، فرزجه از محلولش بردارد، حیض را ریزش دهد، بچه را بیرون آورد، اگر افشره‏اش را خورند علاوه بر راه انداختن حیض و بیرون آوردن بچه، مراره سودایى و بلغم و مواد آبکى و صفرا را بدون هیچ فشار بکلى از بدن بیرون ریزد و تا حدى است که برص و یرقان و لکه‏هاى سیاه پوست و غیره را نیز شفا دهد و قولنج را

دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج‏3 / 156 / دهن السنبل: ..... ص : 155

روغن سنبل، معده‏ سرد را نیک بود چون بر جایگاهش طلا کنند.

دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج‏3 / 157 / 4 - روغن لاله: ..... ص : 157

معده‏ سرد را گرم مى‏کند.

دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج‏3 / 312 / روایت از جابر بن حیان: ..... ص : 312

گرم و خشک است. قابض است و بادشکن مى‏باشد. با آب عطسه‏آور است و با روغن گل داروى سردرد سرد است. براى کبد و معده‏ سرد بسیار سودمند است.

دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى / ج‏4 / 328 / گوشت طیهو: ..... ص : 328

به تاء دو چشمى که آن را (لحم الدرّاج) یا در هندى: تیتر در کتاب المفردات نوشته شده و مطابق طیهوج است. و آن را در انگلیسى‏Partridye مى‏گویند. رنگ گوشت تیهو مایل به سفید است و ذائقه آن نمکى و مزاج گرم و خشک در دو درجه. خواص: زیاد اشتهاآور است و زود هضم و جوهر دماغ را زیاد مى‏کند. حواس و فهم و فراست و حافظه را زیاد مى‏کند، براى معده‏ سرد و مرطوب، مقوى باه، صالح جگر براى هضم غذا مى‏باشد. براى اشخاص لاغر، مریض‏هاى لقوه و فلج مفید است.

جستارهایى در تاریخ علوم دوره اسلامى / 221 / بلغارى ..... ص : 219

مدخلهاى اصلى گاهى بسیار کوتاه است (دو یا چند جمله)، مثلا: «ابرث [؟]، دواء فارسى جیّد للحفظ» (دارویى ایرانى [که‏] براى حافظه خوب است)؛ «افلنجة، حبّ حارّ یابس، یقوّى الکبد و المعدة الباردتین» (دانه‏اى گرم و خشک است؛ جگر و معده‏ سرد را تقویت مى‏کند)؛ و گاهى کمى مشروح‏تر، مثلا: «شاهسفرم: اجوده الصّعترىّ، و هو حار فى الدرجة الأولى، یابس فى الثانیة، و قیل أنّه معتدل ... یحلّل فضلات الدماغ و یملأ الدماغ البارد بخارا، و قیل إصلاحه بالنیلوفر» (شاه اسپرغم:

اسرار گیاهان دارویى / 918 / پوست درخت گز ..... ص : 918

3- مقدارى از آن را بجوشانید و با آب آن تنقیه کنید و یک فنجان از آن آب را هم با شکر شیرین نمود بنوشید، براى رفع درد معده‏ سرد بسیار نافع است.

اسرار گیاهان دارویى / 1122 / هل

خواص درمانى: 1- آب جوشانده آن را بنوشید. مدرّ و قاعده‏آور و بادشکن و محرّک و محلّل و خوش‏بوکننده عرق بدن است، قلب و معده را تقویت مى‏کند، درد معده‏ سرد و ناراحتى‏هاى کبد و رطوبتهاى سینه و حلق و خفقان سرد را درمان مى‏کند، براى هضم غذا بسیار نافع است، از دل بهم خوردگى یا تهوع جلوگیرى مى‏کند.

دائرة المعارف گیاه درمانى ایران / 438 / برودت و سردى معده ..... ص : 438

گاهى در اثر نوشیدن بیش از حد آب خنک و سرد یا مایعات یا بستنى یا هندوانه یا دوغ سرد و امثال اینها معده‏ سرد مى‏شود. پیه‏هاى داخلى منجمد و بسته خواهد شد. دستگاه گوارش، همچنین ترشحات غدد و اطراف معده‏ سرد شده و دیگر نمى‏تواند مأموریت خود را درست انجام دهد. لذا شخص، مبتلا به دل‏درد سخت مى‏شود. گاهى ممکن است خودبه‏خود خیالات مختلف او را احاطه کند، مثلا گمان مى‏کند آپاندیس و امثال این‏ها است، درصورتى‏که فقط سردى و برودت معده مى‏باشد.

فرهنگ داروها و واژه نامه هاى دشوار / متن / 74 / بنگ مخیر(rayyaxom - e - gnaB) ..... ص : 74

بنک مخیر کرمست و خشک اندر درجه‏ى دوم. معده‏ سرد را قوى کنذ ... و بهتر- ینش سرخ فام بوذ.

نابارورى و منع بارورى در پزشکى ایران / 204 / معرفى اجمالى مرکبات موجود در کتاب ..... ص : 197

خواص: گرده و مثانه را قوت دهد و باه را زیاده کند و قوت مجامعت ببخشد و معده‏ سرد را مفید و مقوى هاضمه و ملینه آن و مجفف رطوبات است.

طب سنتى سینا، درمان بیماریهاى مختلف با گیاهان دارویى / 101 / غذاهائى را که نباید منفرد یا باهم مصرف نمود:

6- خوردن آب ناشتا سبب افزایش رطوبات بدن و تنبلى دستگاه گوارش و نفخ آن مى‏شود. خوردن آب در فاصله غذا براى افرادى که معده‏ سرد یا تنبل دارند مناسب نیست اما براى افرادى که داراى معده گرم و خشک هستند مانعى ندارد. خوردن آب خنک پس از بیرون آمدن از حمامهاى گرم مناسب نیست مگر اندک‏اندک تا بدن آماده براى پذیرش آن شود. خوردن آب از بالاى میوه‏هاى آبدار بخصوص خربزه و هندوانه بسیار مضر بوده و سبب تجمع رطوبات بلغمى در دستگاه گوارش و افزایش رطوبات در بعضى نقاط مانند مفصل‏ها مى‏شود. خوردن آب سرد بدنبال بعضى مسهل‏ها اثر مسهل را زایل مى‏سازد.

طب سنتى خسروى: درمان بیماریهاى مختلف با گیاهان دارویى و مواد طبیعى / 90 / «چیزهایى که براى معده مفیداند»

7- از روغن‏هاى سازگار براى معده روغن زیتون، روغن گردو، روغن پسته براى افرادى که معده‏ سرد مزاج دارند و روغن بادام شیرین براى معده‏هائى که مزاج گرم دارند مفید مى‏باشد.

طب سنتى خسروى: درمان بیماریهاى مختلف با گیاهان دارویى و مواد طبیعى / 90 / «دو نمونه از شربت‏هاى مفید براى بى‏اشتهائى»

عصاره میوه به خوب رسیده را بگیرند زنجبیل و جوز بواّ را بکوبند این پودر را با عصاره به و قدرى عسل بجوشانند تا به قوام آید این شربت براى افرادى که معده‏ سرد مزاج‏

دائرة المعارف طب سنتى (گیاهان دارویى) / ج‏1 / 97 / 270 - edoC کراث شامى(اصطفن و حنین) L mucinolacsa muillA ..... ص : 97

کراث شامى را از او چون دوبار به آب بپزند پس به سرکه بپزند و به مرى‏ 1* و زیت و اندر وى زیره کنند معده‏ سرد را قوى گرداند و منى را بجنباند ... و چون بزیر مقعده‏یى برسوزند که اندر وى ناسور 2* بود خشک گرداندش ... (ابنیه 267).

دائرة المعارف طب سنتى (گیاهان دارویى) / ج‏2 / 50 / تاریخچه و موارد مصرف در طب سنتى: ..... ص : 49

دارشیشغان را شیشغان‏ 14* قندول و به بربرى آروزى و در افریقا آن را عود البرق مى‏نامند 15*. اگر آن را گرد کرده با سرکه بر دندان نهند درد آن را ساکت مى‏کند 16*. خوردن آن با دارچین در سرفه مزمن، تب، بواسیر و بى‏اختیارى دفع اسپرم موثر مى‏باشد خوردن و تنقیه جوشانده حاصل از 5/ 3 گرم آن با شکر درد معده‏ سرد و مضمضه کردن آن جهت حفظ سلامتى دندان و مسواک کردن با پودر آن در عفونت لثه سودمند است. مخلوط آن با روغن خیرى‏ 17*. درد گوش را آرام مى‏سازد و شیاف رحمى آن در زنان حامله جنین را خارج و در زنان نازا به بارورى کمک مى‏کند مقدار خوراک آن تا 7 گرم مى‏باشد.

دائرة المعارف طب سنتى (گیاهان دارویى) / ج‏2 / 244 / تاریخچه: ..... ص : 243

به سپرز و معده‏ سرد زیان مى‏رساند مگر آنکه آن را با گل قند، عسل و قند تناول نمایند. باعث ضعف نیروى جنسى و درد مفاصل مى‏گردد.

دائرة المعارف طب سنتى (گیاهان دارویى) / ج‏3 / 45 / نظریات پزشکان سنتى درباره خواص و موارد مصرف درمانى هل: ..... ص : 45

3*)، جویدن آن عادت خاک خوردن زنان باردار و بعضى مردم را از بین مى‏برد (اخوینى: 4*)، هیل‏بوا براى معده‏ سرد خوب است (ابن سینا: 5*)، رطوبت سینه و معده را خشک مى‏کند (ابن بیطار: 6*)، خوردن آن همراه با سکنجبین درد کبد را آرام و رگ‏هاى بسته آن را باز مى‏کند (انصارى: 7*)، به بینى کشیدن گرد آن در صرع سودمند است (انطاکى: 8*)، طبیعت آن گرم و خشک است. گرد میوه بطور موضعى عرق و بوى دهان را خوش‏بو مى‏کند و چنانچه آن را به بینى بریزند در سردرد ناشى از نفخ، صرع و اغماء موثر مى‏باشد و بطور موضعى درد گوش و لثه را تقویت مى‏کند.

دائرة المعارف طب سنتى (گیاهان دارویى) / ج‏3 / 156 / تاریخچه و موارد مصرف آن در طب سنتى: ..... ص : 155

حلتیت (اولئوگم رزین گیاه) خون لخته‏شده داخل بدن را از بین مى‏برد، در سرفه، ورم حجاب حاجز و قولنج موثر است .... محروث که ریشه انجدان است اثر درمانى آن از حلتیت ضعیف‏تر و دیر هضم است به معده آسیب مى‏رساند ولى براى معده‏ سرد سودمند است (ابن سینا: 7*).

معارف گیاهى / ج‏2 / 441 / خواص - کاربرد ..... ص : 441

هل صغار رطوبتهاى سینه، حلق و معده را خشک مى‏کند. مقوى قلب است و براى خفقان سرد، تقویت معده و گرم کردن آن و رفع دل‏به‏هم‏خوردگى و آشفتگى، قى، درد معده‏ سرد، هضم غذا بتنهایى یا با ادویه مناسب دیگر بسیار نافع است. بوداده و سرخ‏کرده آن براى جمع کردن و بستن شکم نافع است و اگر با آب مصطکى و آب انار خورده شود براى قى و دل‏به‏هم‏خوردگى و تقویت معده مفید است. اگر نیم‏کوبیده‏

معارف گیاهى / ج‏4 / 22 / خواص - کاربرد ..... ص : 22

شیشعان از نظر طبیعت طبق نظر حکماى طب سنتى گرم و خشک است. بهترین پوست آن پوستهاى ضخیم سنگین خوش‏بو و سرخ رنگ آن است که در طعم آن تلخى و تندى باشد و از نظر خواص معتقدند که محلل و قابض است و سردرد را رفع مى‏کند و بادها را تحلیل مى‏برد و رطوبتهاى غلیظ را خشک مى‏نماید. مقوى اعضا و رافع سستى اعضا و مثانه است و خروج جنین را تسهیل مى‏کند. اگر با دارچین خورده شود براى سرفه رطوبى کهنه و بواسیر و رفع ترشح زیاد اسپرم مفید است. اگر 4 گرم دم کرده آن با شکر خورده شود براى رفع درد معده‏ سرد بسیار نافع است. همچنین اگر تنقیه شود. مزمزه دم کرده آن براى حفظ سلامت دندانها و با سرکه براى رفع زخمها و جراحات بد دهان مفید است و اگر آن را کوبیده و با سرکه مخلوط نموده در دندان که درد مى‏کند بگذارند درد دندان را تسکین مى‏دهد و براى رفع تعفن و چرک لثه مفید است. اگر آن را نرم کوبیده با فتیله‏اى آلوده کرده در بینى بگذارند براى رفع بدبویى بینى نافع است. خوردن دم کرده آن قابض است و خونروى را قطع مى‏کند و اخلاط خونى سینه را بند مى‏آورد و اسهال را نیز بند مى‏آورد و شیاف آن در مهبل براى سقط جنین و معالجه سخت ادرار کردن و کمک به زایمان زنان مفید است. مقدار خوراک آن تا 8 گرم است. جانشین آن از نظر خواص هم وزن آن آسارون و دو ثلث آن زرآوند و نصف آن درونج است. پوست شیشعان مضّر طحال و کبد است از این نظر باید با مصطکى خورده شود.

 

 


دسته ها :
X