عرق کردن بسیار و همیشگى نشانگر
انباشتگى فراوان رگهاى تن است
باید به رگ زدن و کاهش خوردن روى آورد.
اگر عرق بدبو و تب افزایش یافته باشد،
باید به روان کردن زردآب روى آورد.
همواره داشتن تپش دل هشداردهنده ى
مرگ ناگهانى است که باید به رگ زدن
و به کار بردن داروهاى قلبى روى آورد.
هوشیارى در هنگام
پیشآمدهاى بد
و پیگیرى آنها پیش از
نیرومندتر و بزرگتر شدن:
این بخش یکى از پایههاى نگهداشت تندرستى است. ازاینرو بهتر مىدانیم که در این جا گفتارى گستردهتر بیآوریم که همهى آنها را دربرگیرد. ولى از آنجایى که ما دوست نداریم از هدفى که در نگارش این کتاب داشتهایم دور بمانیم، کوشش مىکنیم در هر بخش، سخن ما در اندازهى میانه و کوتاه و دور از گسترده و گزافهگویى باشد. ازاینرو چند نکتهى ریشهاى آن را یاد مىکنیم.
سردردهاى سخت و پیوسته، پیآمدى همچون آب آوردن چشم و بیمارى گشاد شدن سوراخ عنبیه (انتشار) را در پى دارد. چنانچه سردرد ادامه یابد و سختتر شود و داروها نتوانند کارى انجام دهند، بهتر است که سرخرگ گیجگاهى[1] را به آرامى از دو جا باز کرد.
پرش و تیک زدن بسیار و مرتب، هشداردهندهى نزدیکى گاه، پدید آمدن فلج نیمه صورت[2] یا کژدهانى مىباشد و چنانچه پدید آمدنش احساس شود باید در راستاى بکار بردن روانکنندههاى نیرومند و بالا آوردن بیمار گام برداشت و با سرکهى نارس تند[3]
______________________________
المنصوری فی الطب (ترجمه)، ص: 254
که پودنه در آن جوشیده، صورت را مالش داد. باید در کنار آن، خوراک را بکاهند و از نوشیدن شراب نیز بپرهیزند. تکان دادن نیرومند (نقض) و مالش فراوان و دهانشویه و عطسه و نرمش بکار برد.
پرش و تیک زدن در بسیارى از جاهاى تن چنانچه دیده شود، هشداردهندهى آغاز تشنج (گرفتگى اندامها) است که اگر چنین شود بهتر است به تکان دادنهاى نفض[4] فراوان و مالش بسیار و کاربرد درست درمانها و خوردن داروهاى گرمىزا روى آورد که در بخش آن یاد کردیم.
کرختى، هشداردهندهى فلج نیمهتن[5] است چنانچه روى دهد بهتر است روشى درست در برابر آن برگزیده شود و تکان دادن (نفض) و تبدیل آمیزه با کاربرد داروهاى نامبرده در بخش فلج است.
سرخىرو و چشم و پیدا شدن رگها و ریزش اشک از آن و روشنایى گریزى با سردرد سخت هشداردهندهى سرسام (مننژیت)[6] است و بهتر است که رگ زدن و بکار بردن و روانکردنیها و نهادن سرکه و روغن گل سرخ بر سر و روشى درست و نرمجویانه براى همهى تن بکار گرفته شود.
همواره داشتن بختک و سرگیجه و افزایش آن، نشاندهندهى آغاز صرع[7] است ازاینرو شایسته است که بىتوجهى به آنها نشود بلکه اگر این دو رویداد پیش آمد به درمان آن بر پایه یاد کرده ما انجام گیرد.
______________________________
(1). نفض: گونهاى از
روشهاى درمانى است که از گذشته دور تا نزدیک و چهبسا امروزین نیز براى درمان
برخى از بیمارىها که سر و گردن دچار آن مىگردند، بکار برده مىشود همچون
سردردهاى پدید که از جابجایى بالش زیر سر یا گرفتگى گردن بوجود مىآیند و همانند
این ناراحتىها. در اینگونه بیمارىها، درمانگر پشت یا روبروى بیمار مىنشسته و
بر سر او پارچهاى پهن مىکند و سپس سر بیمار را با روبانى سخت مىبندد و پس از آن
هربار گوشهاى از این پارچه پهن را پىدرپى کوتاه و سخت مىکشیم و بعد به سوى
دیگرش رفته و این کار را دور تا دور سرانجام مىداده تا همه پیرامون و گوشههاى آن
پارچه پهن را فراگیرد و کشیده شود به این کار و شیوه درمانى نفض (تکان دادن) مىگویند.
المنصوری فی الطب (ترجمه)، ص: 255
اندوه بسیار و همیشگى با انگیزهى ناشناخته، و روانپریشى و ناامیدى بدنبال آن، هشداردهندهى بیمارى مالیخولیاست[8]، درمان آن به همان گونهایست، که یاد کردهایم.
اگر کسى پیوسته گمان برد، پشهاى در برابر چشمان او پرواز مىکند و یا بینید همواره روشنایى جلوى او مىآید و یا در دامنهى دیدش مگس یا دود ببیند. مىتواند آغاز آب آوردن چشم باشد، پزشک باید آن را بشناسد و درمان آن را پیگیرى کند.
پیوسته سرماخوردگى و زکام نگرانى آغاز بیمارى سل و تنگى نفس و بیمارىهاى شش مىباشد. بهتر است درمان آن پیگیرى شود.
عرق کردن بسیار و همیشگى نشانگر انباشتگى فراوان رگهاى تن است باید به رگ زدن و کاهش خوردن روى آورد. اگر عرق بدبو و تب افزایش یافته باشد، باید به روان کردن زردآب روى آورد.
همواره داشتن تپش دل هشداردهندهى مرگ ناگهانى است که باید به رگ زدن و به کار بردن داروهاى قلبى روى آورد.
انباشتگى فراوان، نگرانى خون برآمدن از دهان و سکته و مرگ ناگهانى را در بر دارد و باید به رگ زدن روى آورد[9]
کرختى و کاهش جنبش، همراه با انباشتگى، نگرانى آمدن سکته را در بر دارد باید به رگ زدن و تکان داد سر (نفض) و عطسه و دهانشویه روى آورد.
سنگینى در بخش راست تن نزدیک دندههاى پشتى، و سک زدن و کشیدگى اندامها، هشداردهندهى بیمارى در جگرست، درمان آن را در بخشى که یاد کردیم باید پیگیرى کرد.
پیخال کمرنگتر از رنگ همیشه، هشداردهندهى بیمارى زردى است.
برافروختگى صورت و آماس پلکها، و دست و پا، هشداردهندهى بیمارى استسقاست[10].
بدبویى پیخال نشاندهندهى گوارش نارسا و سنگینى در رگهاست.
بدبویى پیشآب نشانگر رویدادن گندیدگى و تب است.
______________________________
المنصوری فی الطب (ترجمه)، ص: 256
خستگى سخت و سستى همراه با فروافتادن اشتها، هشداردهندهى تب است.
از میان رفتن اشتها همراه با دلآشوبى و باد کردن صورت و دست و پا هشداردهندهى قولنج است. که باید با خوابى دراز و پرهیز از خوردن و سپس درمان با داروهاى یاد شدهى آن پیگیرى درمان شود
سنگینى و کشیدگى در بخش پایین پشت و تهیگاه با دگرگونى حالت پیشآب نسبت به وضعیت همیشگى آن، نشاندهندهى آغاز بیمارى گرده مىباشد که باید پیگیرى شود
پیشآب سوزشآور اگر پیوسته باشد زخمهایى را در پیشآبدان و نرینه پدید مىآورد درمان از بخشى که یاد کردهایم باید گرفته شود
پیخالى که سوزانندهى نشیمنگاه باشد و دل پیچهآورست به زخم روده (سحج)[11] مىانجامد، پس باید پیگیرى گردد.
خارش در نشیمنگاه هشداردهندهى بواسیر و یا نشان پدید آمدن آن است مگر آنکه نشانهى کرمهاى کوچک باشد.
دملهاى بسیار، پیشآگهى پدید آمدن چرک بسیار در تن است.
بسیارى ترک و تودههاى نرم پوستى هشداردهندهى بیمارى خیارک بزرگ (دبیله) مىباشد
لکهاى سپید فراوان نگرانى پیسى را در پى دارد.
سرخى بسیار رو، و تغییر رنگ و تنگى نفس، هشداردهندهى جذام مىباشد.
هنگامى که در حالتى از حالتهاى تندرستى که جریان طبیعى خود را سیر مىکند، یکباره در آن تغییرى رخ دهد مانند افزایش یا کاهش اشتها، زیادى یا کمى بیرون راندن پسماندهها، افزایش یا کاهش خواب و یا نگرانى و آشفتگى و یا تراوش غیر عادى عرق تن و یا ماندن و بیرون نرفتن خونى که همیشه مىرفته چون خونریزى بواسیر و خون خون ماهانه و یا خونریزى دورهاى و خونریزى بینى، و یا پدید آمدن کندى ذهن و کم شدن بینایى و یا پیدایش مزهى بیگانهاى در دهان و یا از چیزى که پیش از این لذت نمىبرد لذت ببرد و ز آنسوى آن و یا افزایش خواست نزدیکى و یا کاهش آن و یا داشتن
المنصوری فی الطب (ترجمه)، ص: 257
خوابهاى بختکدار (کابوس) و یا دگرگونى رنگ پوست تن و حس لامسه از آنچه همیشه است، و یا هرگونه رخداد ناخوشایند که همیشگى نباشد، پیشآگهى بیمارى خواهد بود و شایسته است که دربارهى انگیزهى آن اندیشید و درمان آن را پیگیرى کرد.
چنانچه نشانههاى انباشتگى در تن نمایان شود باید به رگ زدن و کاهش خوراک روى آورد. اگر افزون بر آن، نشانههاى چیرگى آمیختگى (خلط) آشکار شود باید به خوردن داروهاى روانکنندهاى که بیرونکنندهى آن آمیختگى است دست زد.
چنانچه کسى به بیمارى دورهاى و یا نوبتى آشکارى دچار شده باشد بایسته است که پیش از آغاز گاه دوره، به رگ زدن یا تهى کردن و دیگر درمانها که در بخشهاى ویژهى آن در این کتاب، یاد شده روى بیآورد.