عقل سالم:
می گویند عقل سالم در بدن سالم است،
در کشورى که طب و بهداشت
صحیحى وجود نداشته باشد
مردم آن کشور اکثرا بیمار (بلکه همه) و
حکومت عقل در آنجا برقرار نخواهد بود.
عقل سالم:
میگویند عقل سالم در بدن سالم است،
در کشورى که طب و بهداشت
صحیحى وجود نداشته باشد
مردم آن کشور اکثرا بیمار (بلکه همه) و
حکومت عقل در آنجا برقرار نخواهد بود.
در کشورى که عقل حکومت نکند هیچ گونه اصلاحى را در آن نمیتوان انتظار داشت فحشاء و منکرات را نمیتوان منع کرد
طب الرضا (طب و بهداشت از امام رضا علیه السلام)، ص: 315
(با شراب و قمار نمیتوان مبارزه کرد) قتلها و جنایات را نمیشود جلوگیرى کرد، با اعمال خلاف عفت نمیشود مخالفت نمود لغاتى را همچون قانون عدل، ناموس، رحم، ادب و نظایر آنها را نمیتوان تفسیر و تعلیم کرد.در آن کشور مکر و نیرنگ جانشین عقل و فرهنگ است، رقص و ساز و آواز بنام هنر خوانده مىشود، هرزگى و بىعفتى را صفا و یک رنگى میگویند، زور و ظلم را قدرت و مردانگى میشناسند، تعطیل اجرائیات و حدود را گذشت و آقائى میگویند.
در آن کشور بیحیائى و جسارت، استقلال و شهامت است، تجاوز و بىبندوبارى، آزادى و رفاهیت است.
در چنین کشورى روح برادرى، وطنپرستى، شفقت و مهربانى، شجاعت و مردانگى وجود نخواهد داشت. بر چنین ملتى دشمنان چیره و بیگانگان مسلطاند، چنین مردمى محروم، مأیوس، بدبین، کج فهم، و تندخو و بىتحملاند.
باش تا صبح دولتش بدمد | | کین هنوز از نتایج سحر است |
|
بدن سالم:
ثابتتر از جمله معروف آنست که بگوئیم بدن سالم از عقل سالم است، کشور سالم آب و هواى سالم، ملت سالم، قانون و تشکیلات سالم، برخوردهاى سالم، کار و فعالیت سالم، خلاصه زندگى سالم همه از عقل سالم و استقامت روح و فرهنگ است.
فرهنگ عقل مملکت است، مملکتى که عقل درست ندارد هر چیز
طب الرضا (طب و بهداشت از امام رضا علیه السلام)، ص: 316
هم که ندرتا داشته باشد قاچاق و استثنائى است.داستان طب و بهداشت در این کشور مانند سایر شئون بصورت افسانههاى کهن و ریشخند درآمده است ولى این هم گوئى است که بىاختیار بازیچه دستهاى اجانب است که از آستین فرهنگ بیرون مىآید.
طبابت در قدیم همدوش با روحانیت بلکه بخشى از آن بود ولى امروز طبیب دلال مظلمه و داروفروش کمپانى شده است.
در دین اسلام کسى که وارد شغل طبابت میشد سرلوحه فکر و کار او خوانده میشد الطبیب ضامن و لو کان خاطئا- پزشک مسئول کار خود میباشد. اگر چه اشتباه کرده باشد ولى امروز بجاى جمله سابق عبارت ذیل است (طبیب مصونیت قانونى دارد) کارى باصل معنى و مراد این جمله نداریم ولى نالههاى مردم از عکس العمل اوست.
مصونیت قانونى:
باتکاء جمله فوق هر روزى هزاران بدبخت بىپناه روانه گورستان میشوند براى ارضاء شهوات و هوسها اطفال بىگناهى که در آغوش رحم آرمیدهاند (جنین) بوادى مرگ سرازیر میگردند.
تبلیغات رادیو و روزنامهها- اعلامیهها- شهرتهاى بىاصل درست میکند ویزیتهاى سنگین و دارو تشکیلات عریض و طویل مردم بىبضاعت را از مراجعه بطبیب محروم و از زندگى و سلامتى مأیوس میگرداند.
طب الرضا (طب و بهداشت از امام رضا علیه السلام)، ص: 317
کثرت مراجعات و پذیرائىهاى افراطى وقتى براى معاینه کافى و پرسشهاى لازم نمیگذارد.شهوت پول و درآمد چشم انصاف و ترحم پزشک را بسته بوضع رقت بار بیمار توجه نمیکند.
مواجهات مکرر با مرگ و میر بیماران و شنیدن نالههاى سوزان مرضى بحد فراوان دل پزشک و پرستار را قسى و بیرحم نموده است بآه و تضرع و احوال پریشان آنها اعتنائى نمیکنند ساختمانهاى مجلل و کاخهاى باشکوه اطباء حس اعتماد و اطمینان مردم را بآنها از میان برداشته است زیرا بنیان چنان کاخهاى رفیع را پولپرستى و ظلم و قساوت تشخیص دادهاند.
سیئات اخلاقى و لغزشهاى عملى بعضى از پزشکان شغل شریف پزشکى را موهون و بىآبرو ساخته است.
مدارک علمى:
مدارک علمى هر چند بعضى از پزشکان تازه کار را مغرور کند بمردم اطمینان و آرامش قلب نمىدهد زیرا کشور خود را چنان قانونى و مقرراتى نمیشناسد که بدست آوردن مدرک علم و دانش را از غیر مجراى درست غیر میسر بدانند.
غرور علمى بیجهت بعضى از پزشکان اجازه نمىدهد که از تجربیات اشخاص استفاده کنند و با آثار بزرگان مربوط شوند از افکار و مشورت با همکاران خود استمداد کنند.
موضوع کار طبیب جسم و بدنست از آن جهت که حیات و
طب الرضا (طب و بهداشت از امام رضا علیه السلام)، ص: 318
سلامتى را در او برقرار میسازند ولى متأسفانه تنها بتشریح و تماشاى جسم قناعت کردهاند از اصل وظیفه خود در مورد آن (تأمین سلامت و زندگى) غافل ماندهاند، اتکاى بمعارف اروپائى و کشفیات عصر و تظاهرات تمدن کنونى یک نوع حس رقابت و بدبینى نسبت بطب قدیم ایجاد کرده است که بىجهت با هر گونه نظریات قدماى از اطباء مخالفت میورزند.بادها- امزجه و ارکان- اخلاط و اعتدال آن- حجامت و فصد (حتى خواص طبیعى غذاها و میوهها تا چند سال پیش) و بسیارى از مطالب دیگر مورد مخالفت طب و پزشکى جدید قرار گرفته است ولى خوشبختانه بسیارى از آنها از زیر آزمایش و علم سرافراز بر آمده است.
قابل توجه:
عقیده بترکیب اجسام (از عناصر مختلف) خیلى قدیمى است بطورى که تاریخ منشأى براى پیدایش این فرضیه نمیتواند در دست بگذارد.
این فرضیه امروز از زیر آزمایش درست بر آمده است و علم تجربى ثابت کرده که هر جسمى از اجسام صغار و عناصرى مختلف ترکیب شده از جمله بدن انسان از املاح و مواد معدنى بسیار ویتامینها، دیاستازها، هورمونها، آنزیمها و مواد دیگر ساخته شده است.
روى این اصل طب امروز درمان بسیارى از امراض را بجبران کمبود خیلى از این مواد میداند و معتقد است که دوا و غذاى سالم
طب الرضا (طب و بهداشت از امام رضا علیه السلام)، ص: 319
و صحیح مواد ترکیبى بدن را منظم میکند.چندین سال قبل در یکى از مجلات شرح حال یکى از مرتاضین هند را نوشته بودند که از جمله کرامات او (یا شرط اصلى موفقیت در راه ریاضت) قناعت خارق عادت او و اکتفا کردن در چندین شبانه روز بیک بادام بود.
بعضى از مجلات دیگر که ناقل از مجلات طبى اروپا میبودند این مسأله را تحت اصول علمى حل کردند مبنى بر اینکه زندگى جز حرارت چیزى نیست، هر چیز که بتواند ایجاد حرارت کند ایجاد حیات کرده غذا در بدن هنرى که بخرج میدهد اینست که سوخت بدن را تأمین میکند و تولید حرارت مینماید در نتیجه قلب ضربان و خون جریان و روح و بخار سریان پیدا میکند.
این عقیده با فرضیهاى که بعضى از فلاسفه قدیم در مورد حیات و وجود داشتند چندان بیراه نیست جز اینکه از آن بطور غلط استنتاج کردند و گفتند براى تولید حرارت بقدر کافى هیچ لزوم ندارد که غذا بخوریم و شکم خود را از انواع ثقلها پر کنیم بلکه با در نظر گرفتن مقدار لازم از حرارت خوردن چند یا یک دانه قرص و یا تزریق یک آمپول که مولد همان مقدار از حرارت باشد کافى است و بالاتر آنکه اگر بشود ببعضى از وسایل الکتریکى و مغناطیسى تولید حرارت کنیم بدن هیچ نیازى بسوخت و غذا نخواهد داشت چنان که گفتیم اساس این ادعا فرضیه برخى از فلاسفه است که حیات را مرادف با وجود و وجود را عین حیات میدانستند و آن را چیزى جز حرکت و حرکت را موجدى جز حرارت یا بعکس نمىشناختند.
طب الرضا
(طب و بهداشت از امام رضا علیه السلام)،
ص: 320
بدن انسان پیوسته دستخوش تغییر و تبدیل است و برابر آنچه از او تحلیل میرود تبدیل میخواهد، او از عناصر بسیارى ساخته شده است مقابل آنچه از دست میدهد باید بوسیله غذا بدست بیاورد.غذا سوخت بدن را تنها تأمین نمیکند بلکه بدل ما یتحلل است کمبود ویتامینها و املاح مختلفه معدنى و دیاستازها و هورمونها و ازت بدن را جبران مینماید. پایان